ابومحمّد مُشرفالدین مُصلح بن عبدالله بن مشرّف سعدی شیرازی، شاعر و نویسندهی پارسیگوی پرآوازهی ایرانی است. وی یکی از بزرگترین شاعران و نویسندگان تاریخ ادبیات فارسی است. این شاعر بزرگ سدهی هفتم هجری آثار ماندگاری در نظم و نثر بهجای گذاشته که آوازهای جهانی دارند. آثار او با گذشت چندین سده، همچنان میان مردم و هنردوستان جایگاه ویژهای دارند. از زندگینامهی سعدی آگاهی چندانی در دست نیست و بیشتر منابع نیز، زندگینامهی وی را از روی نوشتههای خود او برداشت کردهاند.
نام و لقبهای سعدی
نام کوچک سعدی، مصلح بوده که از نام پدربزرگ پدریاش گرفته شده است. همچنین تخلص او سعدی است که از نام سعد بن ابوبکر، فرزند ابوبکر بن سعد بن زنگی پادشاه خاندان اتابکان فارس گرفته شده است. لقبهای شناخته شدهی وی نیز بدینگونهاند: استادِ سخن، پادشاهِ سخن و شیخِ اجل.
زادروز سعدی
مُصلح در سال ۶۰۶ هجری قمری برابر با ۵۸۹ یا ۵۹۰ خورشیدی و ۱۲۱۰ میلادی در شهر شیراز چشم به جهان گشود. تاریخ زادروز این شاعر بزرگ به درستی روشن نیست، ولی برخی از تاریخنگاران زادروز وی را ۶۰۰ تا ۶۱۰ هجری قمری دانستهاند.
خانوادهی سعدی
مُصلح در خانوادهای فرهیخته و دانشمند زاده شد. به گمان برخی تاریخنگاران وی خواهرزادهی قطبالدین شیرازی، دانشمند و فیلسوف سرشناس سدهی هفتم است. خود او در اینباره میگوید:
همه قبیله من، عالمان دین بودند - مرا معلم عشق تو، شاعری آموخت
پدرش عبدالله از کارکنان دربار اتابک مظفرالدین ابوبکر بن سعد بن زنگی فرمانروای فارس بود. مُصلح به یاری پدر، در زمینهی تاریخ و ادبیات، آگاهیهای فراوانی بهدست آورد. هرچند او در ۱۲ سالگی پدر خود را از دست داد و نیای مادریاش، مسعود بن مُصلح، سرپرستی وی را به دوش گرفت.
تحصیلات سعدی
این شاعر بزرگ پس از فراگیری مقدمات علوم ادبی و دینی در شیراز، با یاری و پشتیبانی اتابک راهی بغداد شد. وی در ۱۷ سالگی برای فراگیری علوم ادبی، تفسیر، فقه، کلام و حکمت وارد مدرسهی نظامیه شد. سعدی در مدرسهی نظامیهی بغداد که از برجستهترین کانونهای علم و دانش آن زمان بهشمار میآمد، از آموزههای استادان بزرگی همچون شهابالدین سهروردی بهرهمند شد. از دیگر استادان بزرگ وی میتوان امام محمد غزالی فیلسوف ایرانی و سبط بن جوزی تاریخنگار بغدادی را نام برد.
سالهای سفر سعدی
سعدی پس از به پایان رساندن تحصیلات، کار سخنوری را در پیش گرفت و نیاز کار سخنرانی و راهنمایی مردم، سفر به شهرهای گوناگون بود. استاد سخن در شهرهای گوناگون به سخنرانی میپرداخت و همزمان در این سفرها بر دانش خود نیز میافزود. سعدی در دوران زندگی در شهر دمشق (در سوریهی امروزی)، روزی در بیابان گرفتار و دربند فرنگیان میشود. سپس برای چندی در شهر طرابلس (در لیبی کنونی) بهکار سخت گرفته میشود. در آنجا بازرگانی او را خریده و آزاد میکند. گفته شده که پس از آزادی با دختر این بازرگان ازدواج میکند، که از بد روزگار این دختر، بدخوی و ستیزهجوی از آب درمیآید. سعدی پس از جدایی از وی راهی زیارت خانهی خدا میشود، ولی در شهر صنعا (در یمن امروزی) بار دیگر ازدواج میکند و خداوند فرزندی به او میدهد. پس از چندی به ناگاه این کودک میمیرد و سعدی سخت دچار اندوه میشود.
به صنعا درم طفلی اندر گذشت - چه گویم کز آنم چه بر سر گذشت
قضا نقش یوسف جمالی نکرد - که ماهی گورش چو یونس نخورد
در این باغ سروی نیامد بلند - که باد اجل بیخش از بن نکند
نهالی به سی سال گردد درخت - ز بیخش بر آرد یکی باد سخت
عجب نیست بر خاک اگر گل شکفت - که چندین گلاندام در خاک خفت
خانوادهی سعدی از هم میپاشد و او باز راهی سفر میشود تا شاید از این اندوه رهایی یابد. استاد سخن راهی خانهی خدا میشود و پس از انجام حج، به مصر سفر میکند. با آغاز جنگهای صلیبی راهی تونس میشود، ولی پس از آرام شدن جنگ، با کشتی بهسوی شیراز بهراه میافتد. اگرچه چندگاهی را در شهرهای بیتالمقدس و دمشق میگذراند. پس از آن در سال ۶۵۵ هجری قمری به شیراز باز میگردد و تا پایان زندگانی خویش در این شهر ماندگار میشود.
در اقصای عالم بگشتم بسی - به سر بردم ایام با هر کسی
تمتع به هر گوشهای یافتم - ز هر خرمنی خوشهای یافتم
چو پاکان شیراز، خاکی نهاد - ندیدم که رحمت بر این خاک باد
تولای مردان این پاک بوم - برانگیختم خاطر از شام و روم
دریغ آمدم زآن همه بوستان - تهیدست رفتن سوی دوستان
با آنکه از سفرهای سعدی به شرق ایران همچون ترکستان، هندوستان، چین، غزنین و آذربایجان در سرودههای وی نشانههایی هست، ولی گمان میرود این سفرها داستانپردازی بوده باشند، اگرچه برخی از آگاهان انجام این سفرها را پذیرفتهاند. به باور برخی تاریخنگاران سفر وی نزدیک به ۳۰ سال به درازا انجامید.
درگذشت سعدی
سعدی در سال ۶۹۰ هجری قمری برابر با ۶۷۰ خورشیدی و ۱۲۹۱ یا ۱۲۹۲ میلادی درگذشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف که اینک آرامگاه اوست، به خاک سپرده شد. این خانقاه که در گذشته جایگاه زندگی او نیز بود، امروز سعدیه نامیده میشود. امروزه آرامگاه این شاعر بزرگ میزبان دوستداران زبان و ادب پارسی و جهانگردانی است که با آرزوی دیدار او پای به شهر شیراز میگذارند. از سال ۱۳۸۱ در سالنامهی رسمی ایران و از سال ۱۳۸۹ در نشست شاعران جهان، نخستین روز اردیبهشت «روز سعدی» نامیده میشود.
آثار سعدی
از شیخ اجل آثار بسیاری در نظم و نثر بر جای مانده، که همهی آنها در مجموعهای با نام «کلیات سعدی» گردآوری شده است.
۱- بوستان یا سعدینامه: در سال ۶۵۵ هجری قمری و در زمینهی اخلاق و تربیت نوشته شده و به ابوبکر بن سعد بن زنگی پادشاه خاندان اتابکان فارس پیشکش شده است.
۲- گلستان: در سال ۶۵۶ هجری قمری و به نثر مسجع نوشته شده و دربرگیرندهی حکایتها و جملههای کوتاه است. این کتاب به سعد بن ابوبکر پسر ابوبکر بن سعد بن زنگی پیشکش شده است.
۳- دیوان اشعار: دربرگیرندهی غزلیات، قصاید، رباعیات، مثنویات، مفردات، ترجیعبند و... به زبان فارسی و چندین قصیده و غزل به زبان عربی است.
۴- صاحبیه: دربرگیرندهی چند قطعهی فارسی و عربی است که سعدی در ستایش شمسالدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سروده است.
۵- قصاید: دربرگیرندهی قصاید عربی و حدود ۷۰۰ بیت است که بیشتر محتوای آن توانگری، ستایش، اندرز و سوگنامه است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و ستایش و اندرز بزرگان و پادشاهان آمده است.
۶- مراثی: دربرگیرندهی قصاید بلند است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفهی عباسی المستعصم بالله سروده شده است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده است. سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سروده است.
۷- مفردات: دربرگیرندهی مفردات در رابطه با پند و اخلاق است.
رسالههای نثر: کتاب نصیحةالملوک، رساله در عقل و عشق، الجواب، در تربیت یکی از ملوک گوید، مجالس پنجگانه، هزلیات سعدی.
ویژگی اشعار سعدی
یکی از ویژگیهای سرودههای سعدی سادگی و روان بودن آنها است و هر کسی با خواندن آنها به آسانی میتواند برداشت خود را داشته باشد. از همین روی او را پادشاه سخن مینامند. در زیر نمونهای از اشعار روان وی آورده شده است:
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم - بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت، که سر ز خاک برآرم - به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم
حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم - جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم
ویژگی دیگر سرودههای این شاعر بزرگ، ایجاز یا کوتاهگویی است. در اشعار سعدی هیچ واژهی افزونی یافت نمیشود. غزل شمارهی ۵۳۸ را برای نمونه بنگرید:
گفتم آهن دلی کنم چندی - ندهم دل به هیچ دلبندی
وان که را دیده در دهان تو رفت - هرگزش گوش نشنود پندی
خاصه ما را که در ازل بودهست - با تو آمیزشی و پیوندی
به دلت کز دلت به در نکنم - سختتر زین مخواه سوگندی
یک دم آخر حجاب یک سو نه - تا برآساید آرزومندی
همچنان پیر نیست مادر دهر - که بیاورد چون تو فرزندی
ریش فرهاد بهترک میبود - گر نه شیرین نمک پراکندی
کاشکی خاک بودمی در راه - تا مگر سایه بر من افکندی
چه کند بندهای که از دل و جان - نکند خدمت خداوندی
سعدیا دور نیک نامی رفت - نوبت عاشقیست یک چندی
موسیقی و وزن اشعار سعدی دیگر ویژگی اشعار اوست. این ویژگی، خواندن اشعار وی را آسانتر میکند. همچنین طنز در شعر وی، خشکی سخن را میگیرد و تاثیرگذاری بیشتری بر خواننده میگذارد.
شعر بنیآدم
شعر بنیآدم، شعری پُرآوازه از گلستان سعدی است و درونمایهای انساندوستانه دارد. در سال ۱۳۸۴ از سوی ایران، فرشی دربردارندهی این شعر از استاد صیرفیان به سازمان ملل پیشکش و بر روی دیوار این سازمان کار گذاشته شد.
بنی آدم اعضای یکدیگرند - که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار - دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی - نشاید که نامت نهند آدمی
میراث سعدی
زندگی سعدی با یورش مغول به ایران و ویرانی گسترده در این سرزمین همزمان بود. همچنین تاخت و تاز مغول با برچیدگی همهی فرمانرواییهای بزرگ همچون خوارزمشاهیان، عباسیان و اتابکان فارس همراه بود. در این زمان دانشمندان ایرانی یا کشته میشدند یا به ناچار از سرزمین خود فرار میکردند. هرچند منطقهی فارس فرمانروایان آگاه و خردمندی داشت که با پذیرفتن فرمانروایی مغول بر آن سرزمین، جلوی ویرانی آن را گرفتند.
میراث سعدی برای آیندگان خود دو بخش برجسته دارد: نخست اینکه او توانست فرهنگ ایران را در زمان یورش مغول زنده نگاه دارد. مغولان با آتش زدن کتابهای فارسی، کوشش فراوانی برای زدودن زبان و فرهنگ پارسی کردند و اگر سعدی نبود، شاید امروز چیزی هم به نام زبان فارسی نبود و پس از او شاعران الگویی برای پیروی و دنبالهروی نداشتند. دوم اینکه وی در نوشتههایش، نگاهی حکیمانه به بخشهای گوناگون زندگی دارد و این نگاه، امروز هم تازه است.
سعدی از نگاه دیگران
ژان دو لا فونتن داستاننویس فرانسوی در برخی از نوشتههای خود، بدون کموکاست از حکایات سعدی برداشت کرده است. وُلتِر فیلسوف فرانسوی در رمان فلسفی صادق، از گلستان سعدی الگو گرفته است. دنی دیدرو نویسنده و فیلسوف فرانسوی آثار سعدی را ستایش کرده است. لازار کارنو ریاضیدان نامداری فرانسوی، به سعدی دلبستگی فراوانی داشت. این دلبستگی به اندازهای بود که نام سعدی را به نام میانی فرزندان خود افزود. فرزند وی نیکولا سعدی کارنو، پدر علم ترمودینامیک و نوهی وی ماری فرانسوا سعدی کارنو، رئیسجمهور فرانسه در سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۸۹۴ دو تن از نامدارترین بستگان او بودند که نام میانی هر دو سعدی نام داشت.
گوته شاعر نامدار آلمانی در خلق آثار خود از سعدی الگو گرفته است. رالف والدو امرسون شاعر آمریکایی مقالههایی دربارهی سعدی نوشته است. او بر این باور بود که سعدی به زبان همهی مردم جهان سخن میگوید و سخنان او همیشه تازگی دارد. الکساندر پوشکین شاعر و نویسندهی نامدار روس و ایوان بونین نویسنده و شاعر روس و برندهی جایزهی نوبل ادبیات، از آثار سعدی الگو و برداشت داشتهاند.
سخنان و جملههای آموزندهی سعدی - گزیدهی اشعار سعدی
گردآوری: فرتورچین