در این بخش از مجلهی اینترنتی روز تازه، برگزیدهای از بهترین و زیباترین نامهای پسرانه با «حرف ن» گردآوری شده است.
نام - زبان - لاتیننویسی - معنی
ناتان - عبری - nātān - عطا شده، داده شده، نام پیامبری یهودی که با حضرت داود و حضرت سلیمان همزمان بود.
ناجی - عربی - nāji - نجاتدهنده، منجی
نادِر - عربی - nāder - آنچه به ندرت یافت شود، کمیاب، بیهمتا، نام بنیانگذار خاندان افشاریه
نادعَلی - عربی - nadali - علی را بخوان، نام دعایی است.
نادینوس - آشوری - nādinus - شاه بابل
ناصِح - عربی - nāseh - نصیحتکننده، پنددهنده، خیرخواه
ناصِحالدین - عربی - nāsehoddin - پنددهنده در دین، واعظ آیین
ناصِر - عربی - nāser - نصرتدهنده، یاریکننده
ناصِرالدین - عربی - nāseroddin - یاریکنندهی دین، یاور آیین
ناضِر - عربی - nāzer - شاد، مسرور، شاداب، بسیار سرسبز
ناطِق - عربی - nāteq - سخنران، گوینده، سخنگو
نافِع - عربی - nāfee - سود رساننده، سودمند، مفید
نامجو - فارسی - nāmju - جویای آوازه و شهرت، نامدار مشهور
نامدار - فارسی - nāmdār - دارای آوازه و شهرت بسیار، مشهور
ناموَر - فارسی - nāmvar - نامآور، مشهور
نامی - فارسی - nāmi - منسوب به نام، مشهور، معروف
ناهابِت - ارمنی - nāhābet - بزرگ قوم
ناهیرا - آشوری - nāhirā - روشنایی، نور
نایِب - عربی - nāyeb - آنکه در غیاب کسی عهدهدار مقام و مسئولیت اوست، جانشین، نماینده
نَبهان - عربی - nabhān - آگاه، هوشیار
نَبی - عربی - nabi - پیامبر خداوند، لقب حضرت محمد پیامبر اسلام
نبیل - عربی - nabil - هوشیار، زیرک، نجیب، بزرگ
نِجات - عربی - na(e)jāt - رهایی، خلاصی، آزادی، رستگاری
نِجاتالله - عربی - na(e)jātollāh - آنکه خدا او را نجات داده است.
نَجَف - عربی - najaf - نام شهری در عراق که آرامگاه امام علی در آن جای گرفته است.
نَجم - عربی - najm - ستاره، سورهای در قرآن کریم
نَجمالدین - عربی - najmoddin - آنکه چون ستارهای در دین میدرخشد.
نَجیالله - عربی - najiyollāh - نجات یافته از سوی خدا، لقب حضرت نوح
نَجیب - عربی - najib - شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن
نَجیبالدین - عربی - najiboddin - اصیل و شریف در دین
نَدیم - عربی - nadim - همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان
نَذیر - عربی - nazir - ترساننده، بیمدهنده، از لقبهای حضرت محمد پیامبر اسلام، برگرفته از قرآن کریم
نَرداگشسب - فارسی - nardāgošasb - از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری از سپاهیان بهرام چوبین
نَرسی - فارسی - narsi - از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پادشاهان ساسانی، نام پسر گودرز از خاندان اشکانی
نَریمان - فارسی - narimān - مرد سرشت، دلیر، پهلوان، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر سام جد رستم پهلوان شاهنامه
نَستَر - فارسی - nastar - نام راهبی همزمان با انوشیروان پادشاه ساسانی
نَستور - فارسی - nastur - از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زریر پسر گشتاسب پادشاه کیانی
نَستوه - فارسی - nastuh - خستگیناپذیر، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پسران گودرز پادشاه اشکانی
نَستیهَن - فارسی - nastihan - از شخصیتهای شاهنامه، نام پیران ویسه در زمان افراسیاب تورانی
نِشاط - عربی - na(e)šāt - شادی، خوشی، سرزندگی
نَشواد - فارسی - našvād - نام پهلوانی تورانی
نَصار - عربی - nassār - بسیار یاری رسان به دیگران
نَصر - عربی - nasr - یاری، مدد، پیروزی، ظفر، نام سورهای در قرآن کریم، نام یکی از پادشاهان سامانی
نَصرالدین - عربی - nasroddin - یاری دادن به دین، موجب پیروزی دین
نَصرالله - عربی - nasrollāh - یاری خداوند
نُصرَت - عربی - nosrat - یاری، پیروزی
نُصرَتالله - عربی - nosratollāh - یاری خداوند، پیروزی و فتح خداوند
نَصیر - عربی - nasir - یاریدهنده، یاور، از نامهای خداوند
نَصیرا - عربی - nasirā - نام یکی از دانشمندان و شعرای سدهی یازدهم
نَصیرالدین - عربی - nasiroddin - یاریدهندهی دین
نِظام - عربی - nezām - نظمآورنده و نظامدهنده، مجموعه قوانین، قواعد، سنن، یا نوامیسی که قوام و انتظام چیزی بر آنها نهاده شده است.
نِظامالدین - عربی - nezāmoddin - موجب نظم و انظباط در دین
نِظامالمُلک - عربی - nezāmolmolk - باعث نظم سرزمین، نام وزیر معروف سلجوقیان در سدهی پنجم
نَظَرعَلی - عربی - nazarali - چشم و دیدهی امام علی، مورد توجه امام علی
نُعمان - عربی - noemān - خون، سرخ، نام چند تن از پادشاهان حیره
نِعمَت - عربی - neemat - آنچه باعث شادکامی و آسایش زندگی و سعادت انسان شود، عطا و بخشش
نِعمَتالله - عربی - neematollāh - احسان و بخشش خداوند
نَعیم - عربی - naeim - نعمت، نرم و لطیف، از نامهای بهشت
نَعیما - عربی، فارسی - naeimā - نعمت، تخلص نعمت سمرقندی شاعر سدهی یازدهم
نَعیمالدین - عربی - naeimoddin - نعمت دین
نَقی - عربی - naqi - پاک، برگزیده، لقب امام دهم شیعیان
نَقیالدین - عربی - naqioddin - برگزیده در دین
نَقیب - عربی - naqib - مهتر قوم، سالار، سرپرست گروه
نَکیسا - فارسی - nakisā - نام موسیقیدان مشهور در زمان خسرو پرویز پادشاه ساسانی
نُواب - فارسی - novvāb - عنوانی که به شاهزادگان روزگار صفوی و قاجار داده میشد.
نوبَخت - فارسی - no(w)baxt - جوانبخت، از نامهای روزگار ساسانی
نوتاش - فارسی - no(w)tāš - همیشه، دایم، سرمد
نوح - عبری - nuh - راحت، نام پیامبر خدا، نام سورهای در قرآن کریم
نوذَر - فارسی - no(w)zar - از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند منوچهر پادشاه پیشدادی و جانشین او
نورالدین - عربی - nuroddin - نور دین، روشنایی و فروغ دین
نورالله - عربی - nurollāh - نور و روشنایی و فروغ خداوند
نوراهان - فارسی - nurāhān - نورهان، تحفه، سوغات، ارمغان
نوروز - فارسی - no(w)ruz - روز تازه، بزرگترین جشن ملی اقوام ایرانی
نوشآذَر - فارسی - nušāzar - آتش جاوید، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشتاسب پادشاه کیانی
نوشاد - فارسی - nušād - جوان نو رستهی شاداب
نویان - ترکی - noyān - امیر سپاه، لقب سلاطین و بزرگان ترک
نَوید - فارسی - na(o)vid - مژده، خبر خوش
نُوین - فارسی - novin - تازه، نو
نَهاد - فارسی - na(e)hād - سرشت، طبیعت، اساس، بنیاد، جایگاه
نَهل - فارسی - nahl - از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
نَیِر - عربی - nayyer - روشن، روشناییبخش
نِیسان - سریانی - na(e)ysān - نام دومین ماه بهار، بارانی که در اردیبهشت میبارد، باران بهاری
نیشام - فارسی - nišām - نام فرشتهی نگهبان آذرخش
نیکان - فارسی - nikān - منسوب به نیک، نیکها
نیکرای - فارسی - nikray - دارای اندیشهی نیک، خوش فکر
نیکروز - فارسی - nikruz - خوشبخت، سعادتمند
نیکزاد - فارسی - nikzād - پاک نژاد، پاک سرشت، پاک گوهر
نیکنام - فارسی - niknām - خوشنام، دارای آبرو و اعتبار اجتماعی
نیما - فارسی - nimā - نامآور و نامور
نیو - فارسی - niv - دلیر، شجاع
نیوتیش - فارسی - nivtiš - با کسی یکی شدن، همراهی، نام کوچکترین برادر زرتشت
نیوزاد - فارسی - nivzād - پهلوانزاده
نیوزار - فارسی - nivzār - از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشتاسب پادشاه کیانی
گردآوری: فرتورچین