در این بخش از مجلهی اینترنتی روز تازه، برگزیدهای از بهترین و زیباترین نامهای پسرانه با «حرف و» گردآوری شده است.
نام - زبان - لاتیننویسی - معنی
واتان - فارسی - vātān - نام دو تن از پادشاهان خاندان اشکانی
واجِد - عربی - vājed - دارنده، دارا، از نامهای خداوند
واحِد - عربی - vāhed - یگانه، یکتا، از نامهای خداوند
وادا - آشوری - vādā - مکان مقدس
وادی - عربی - vādi - سرزمین، بیابان، فضا، مکان
واران - یونانی - vārān - نامی که مورخان یونانی به پادشاهان ایرانی که نامشان بهرام بوده دادهاند.
وارتان - ارمنی - vārtān - نام پسر بلاش یکم پادشاه اشکانی
وارِث - عربی - vāres - آنکه از دیگری ارث میبرد، از صفات خداوند
وارونا - سانسکریت - vārunā - نام یکی از خدایان هندو
واسپور - فارسی - vāspur - پسر طایفه، لقب نجبا و شاهزادگان اشکانی و ساسانی
واصِف - عربی - vāsef - وصفکننده، ستاینده
واصِل - عربی - vāsel - متصلشونده، پیوسته
واعِظ - عربی - vāeez - پنددهنده، متحدان مذهبی
وافی - عربی - vāfi - به اندازهی لازم، کافی، وفاکننده
والا - عربی - vālā - بالا، گرامی، محترم، دارای ارج و اهمیت
والی - عربی - vāli - حاکم، پادشاه، از نامهای خداوند
وامِق - عربی - vāmeq - استوار، نام مردی که عاشق عذرا بود.
وانیا - عبری - vāniyā - هدیهی با شکوه خداوند
واهِب - عربی - vāheb - عطاکننده، بخشنده، از نامهای خداوند
وُثوق - عربی - vosuq - اعتماد، اطمینان
وَجیه - عربی - vajih - زیبا، والا مقام، مورد توجه
وَجیهالله - عربی - vajihollāh - دارای قدر و منزلت در نزد خداوند
وَحید - عربی - vahid - یگانه، یکتا، بینظیر، تنها
وَحیدالدین - عربی - vahidoddin - بینظیر و یگانه در دین
وَدود - عربی - vadud - بسیار مهربان، از نامهای خداوند
وَدیع - عربی - vadie - آرمیده، جویندهی راحتی و آسایش، همچنین به معنای پیمان هم آمده است.
وُراز - فارسی - vorāz - گراز که در ایران باستان نشانهی زورمندی بوده است.
وَرازاد - فارسی - varāzād - از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای سپیجاب که جزو قلمرو افراسیاب تورانی بوده است.
وَردانشاه - فارسی - vardānšāh - نام جد مرداویج، نام عام امرای وردانه
وَردین - آشوری - vardin - گلهای بسیار
وَرزا - فارسی - varzā - کوشا، پیگیر، نام پسر فرشید، پسر لهراسب پادشاه کیانی
وَرشاد - فارسی - varšād - وظیفه و مقرری
وُرنا - فارسی - vo(a)rnā - جوان، برنا، خوب و نیک
وِرونیکا - فارسی - veronikā - نام تیرهای از گیاهان که پوپک از آن دسته است.
وِسام - عربی - vesām - مدال، نشان، افتخار، نشان شایستگی
وَسیم - عربی - vasim - دارای نشان زیبایی، زیبا
وُشمگیر - فارسی - vošmgir - صیدکنندهی بلدرچین، نام پسر زیار از امرای آل زیار
وِصال - عربی - vesāl - رسیدن به چیزی یا کسی و به دست آوردن آن
وَفا - عربی - vafā - پایدار بودن در قول و قرار، دوستی، رفاقت
وَقار - عربی - vaqār - متانت، سنگینی، آهستگی، شکوه، جلال
وِلا - عربی - velā - دوستی، محبت
وَلی - عربی - vali - پدر، مادر یا کفیل، بالاترین مقام در دین اسلام پس از حضرت محمد، لقب امام علی، از نامهای خداوند
وَلیالله - عربی - valiyollāh - دوست خداوند، لقب امام علی امام نخست شیعیان
وَلید - عربی - valid - زاده، فرزند، نام دو تن از خلفای اموی
وَنداد - پهلوی - vandād - خواهش، امید، نام پسر سوخر از خاندان قارن
وَهاب - عربی - vahhāb - بسیار بخشنده، از نامهای خداوند
وَهَب - عربی - vahab - بخشش، عطا، نام پدر آمنه مادر حضرت محمد پیامبر اسلام
وَهرام - فارسی - vahrām - بهرام
ویرا - فارسی - virā - یادگیرنده، هوشمند
ویسپار - فارسی - vispār - از نجبای پارس
ویسه - فارسی - vise - از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر پیران سپهسالار پشنگ فرمانروای توران
ویشتاسب - اوستایی - vištāsb - نام پسر ارشامه و پدر داریوش پادشاه هخامنشی
ویکتور - فرنگی - viktor - پیروز
ویگِن - ارمنی - vigen - پیروزمند
ویوان - فارسی - vivān - نام حاکم رُخَج در زمان داریوش پادشاه هخامنشی
ویهان - فارسی - vihān - نام یکی از سرداران دیلمی
گردآوری: فرتورچین