در این بخش از مجلهی اینترنتی روز تازه، برگزیدهای از بهترین و زیباترین نامهای دخترانه با «حرف ر» گردآوری شده است.
نام - زبان - لاتیننویسی - معنی
رابِعه - عربی - rābeee - یک چهارم، نام نوایی در موسیقی، نام دختر اسماعیل بصری از زنان عارف و بسطار مشهور در سدهی دوم که از او حکایتها و سخنان زیادی نقل شده است.
رابو - فارسی - rābu - نام گلی از گلهای بهاری
رابوتا - آشوری - rābutā - بزرگی
راتا - فارسی - rātā - نام فرشتهای است.
راحِل - عربی - rāhel - مهاجر، نام مادر حضرت یوسف
راحِله - عربی - rāhele - مؤنث راحل، مهاجر
راحِمه - عربی - rāheme - مؤنث راحم، رحمت آورنده، دلسوزاننده
راحیل - عبری - rāhil - گوسفند ماده، نام همسر حضرت یعقوب و مادر حضرت یوسف
رادا - فارسی - rādā - مونث راد، بانوی بخشنده، دختر جوانمرد
رازِقی - عربی - rāzeqi - گیاهی بوتهای از خانوادهی زیتون با گلهای درشت و سفید و خوشبو مانند گل یاس
رازَک - فارسی - rāzak - گیاهی علفی از خانوادهی شاهدانه که خوشبو، تلخ و دارویی است.
راشِده - عربی - rāšede - راهنمایی شده، از گمراهی درآمده
راشِل - فرنگی - rāšel - راحیل، گوسفند ماده
راشین - فارسی - rāšin - راش (گونهای درخت جنگلهای ایران) + ین (پسوند نسبت)، سرسبز و خرم و با طراوت، راشین در برخی منابع راه آبی یا جویباری که از سبزهزار میگذرد معنی شده است.
راضیه - عربی - rāziye - خشنود، خرسند، از لقبهای حضرت فاطمه
راغِده - عربی - rāqede - مؤنث راغد، زنی که زندگی خوش و فراخ دارد.
رَافَت - عربی - rafat - نرمخویی، مهربانی، شفقت
رافِعه - عربی - rāfeee - مؤنث رافع، رفعکننده، بالابرنده، اوجدهنده
رافونه - فارسی - rāfune - پونه، نعناع
راما - سانسکریت - rāmā - در اسطورههای هندی ششمین مظهر ویشنو شاهزادهی آیوردهیا در هند شمالی که سرگذشت او در حماسهی رامایانا بیان شده است.
رامبانو - فارسی - rāmbānu - بانوی آرام یا بانوی شاد
رامدُخت - فارسی - rāmdoxt - دختر آرام
رامِش - فارسی - rāmeš - شادی، لذت، آسودگی، آسایش، سرود، نغمه
رامشین - فارسی - rāmšin - نوازنده و مطرب
رامَک - فارسی - rāmak - رام، اهلی، فرمانبر کوچک
رامونا - فرنگی - rāmunā - نگهبان عاقل
رامیلا - آشوری - rāmilā - خدای بزرگ
رامینا - آشوری - rāminā - بلند بالا، بلند قامت
رامینا - فارسی - rāminā - منسوب به رامین، دختر طربناک
رامینه - فارسی - rāmine - رامین، رام، طربناک
رانا - یونانی - rānā - انار
رانیا - عربی - rāniyā - بیننده، قرب و نزدیکی، همچنین نام یک گل
راوَک - عربی - rāvak - راوق صاف، لطیف و پالودهی هر چیز
راویه - عربی - rāviye - مؤنث راوی، بسیار هدایتکننده
راهین - کردی - rāhin - آموزنده، آموزگار
رایا - فارسی - rāyā - فکر و اندیشه
رایِحه - عربی - rāyehe - بوی خوش
رایکا - فارسی - rāykā - محبوب، مطلوب، دوستداشتنی
رُباب - عربی - ro(a)bāb - ابرهای سفید، نام همسر امام حسین، در موسیقی سازی با کاسهی طنینی
رُبابه - عربی - ro(a)bābe - رباب
رِبِکا - عبری - rebekā - راستی، نام همسر اسحاق فرزند حضرت ابراهیم
رَبیعه - عربی - rabiee - مرغزار، نام خواهر صلاح الدین ایوبی
رَجا - عربی - rajā - امید، امیدواری
رِجینا - آشوری - rejinā - ملکه
رَحمَه - عربی - rahma - نام همسر حضرت ایوب
رَحیمه عربی - rahime - مؤنث رحیم، مهربان
رُخاَفروز - فارسی - roxafruz - روشنکنندهی چهره، شادیآور
رُخسار - فارسی - roxsār - چهره، صورت، گونه
رُخساره - فارسی - roxsāre - رخسار، چهره، صورت، گونه
رُخسانا - فارسی - roxsānā - رخ + سان (پسوند شباهت) + ه (پسوند نسبت)، مانند رخ، مانند رو، زیبارو
رُخسانه - فارسی - roxsāne - رخسانا
رُخشا - فارسی - roxšā - درخشان
رُخشاد - فارسی - roxšād - خوشرو، دارای چهرهی شاد و گشاده
رَخشان - فارسی - raxšān - درخشان
رَخشَنده - فارسی - raxšande - درخشنده، دارای عظمت و شکوه
رُخشید - فارسی - roxšid - آنکه چهرهای روشن و تابان دارد.
رُز - فرنگی - roz - گلی از خانوادهی گل سرخ دارای گلهایی به رنگهای گوناگون
رُزا - فرنگی - rozā - نام لاتین گل رز
رُزالین - فرنگی - rozālin - مانند گل رز
رَزان - عربی - razān - زن با وقار، بانوی متین، بانوی محترم
رَزان - فارسی - razān - نعت فاعلی از رزیدن به معنای رنگ کردن، همچنین جمع رز است اما بیشتر به عنوان مفرد بهکار میرود به معنای درخت انگور، تاکستان
رُزی - فرنگی، فارسی - rozi - رز + ی (پسوند نسبت)، منسوب به رز
رُزیتا - فرنگی - rozitā - گل رز کوچک
رَسپینا - پهلوی - raspinā - فصل پاییز، پاییز
رَستا - فارسی - rastā - رستگار شده، رهایی یافته، از بند جدا شده
رُستا - فارسی - rostā - (در گذشته) روستا، ده
رَستاک - فارسی - rastāk - شاخهی تازهای که از بیخ درخت در آید، زادهی درخت مو
رَشیده - عربی - rašide - مؤنث رشید، رستگار، دلیر
رِضوان - عربی - rezvān - بهشت، در ادیان فرشتهای که نگهبان یا دربان بهشت است، رضایت، رضایتمندی
رِضوانه - عربی، فارسی - rezvāne - منسوب به رضوان، بهشتی، زیبارو
رَضیه - عربی - raziye - مؤنث رضی، خشنود، راضی، نام تنها زنی که در زمان سلطنت مسلمانان در هند سلطنت کرد.
رَعنا - عربی - raenā - زیبا، دلفریب، بلند و کشیده، گلی که از درون سرخ و از بیرون زرد باشد.
رَفعَت - عربی - ra(e)feat - برتری مقام و موقعیت، بلند قدری
رَفیعه - عربی - rafiee - مؤنث رفیع، مرتفع، بلند، ارزشمند، عالی
رُقَیه - عربی - roqayye - دعا، تعویذ، نام دختر امام حسین، نام یکی از چهار دختر حضرت محمد پیامبر اسلام از خدیجه
رُکسانا - یونانی - roksānā - روشنک، رکسانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی
رُکسانه - یونانی - roksāne - روشنک، رکسانا
رُمان - عربی - rommān - انار
رُمَیصا - عربی - romaysā - ام سلیم، دختر ملحان بن خالد بن زید یکی از صحابهی معروف رسول الله پیامبر اسلام، یکی از دو ستارهای که بر ذراع است.
رَنا - عربی - ranā - شادمان شدن
روبیتا - فارسی - robitā - مغلوب شدهی بیتارو، بینظیر، زیبارو
روبینا - ارمنی - robinā - گشاده روح
روجا - کردی، فارسی - rojā - روج (کردی، روز، آفتاب) + ا (فارسی، پسوند نسبت)، زیباروی و آفتاب چهره
روجا - مازندرانی - rojā - ستارهی صبح، آخرین ستارهای که از آسمان میرود.
روجیار - کردی - rojyār - روزگار، آفتاب
روحا - عربی، فارسی - ruhā - روح (عربی، جان، روان) + ا (فارسی، نامساز)، منسوب به جان و روان
روحاَفزا - عربی، فارسی - ruhafzā - آنچه روان به انسان شادابی میبخشد، جانبخش، مفرح
روحاَنگیز - عربی، فارسی - ruhangiz - روح (عربی) + انگیز (فارسی)، دلانگیز، مفرح، روحافزا
روحبَخش - عربی، فارسی - ruhbaxš - روح (عربی) + بخش (فارسی)، روحانگیز
رودابه - پهلوی - rudābe - رود (فرزند) + آبه (روشنی)، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر سیندخت و مهراب کابلی، همسر زال زر و مادر رستم پهلوان شاهنامه
روزا - فارسی - ruzā - منسوب به روز، تابنده و زیبا
روزاَفزون - فارسی - ruzafzun - آنچه روز به روز بر آن افزوده میشود، روز به روز پیشرفتکننده، نام دختر کانون، سپهسالار ماچین در داستان سمک عیار
روزانا - فارسی - ruzānā - روشنا، منسوب به روز، دختر زیبا، بانویی با چهرهی تابنده
روزیتا - فرنگی - ruzitā - رزیتا، گل رز کوچک
روژ - کردی - ruž - روز
روژا - کردی - ružā - روزها، آفتاب
روژان - کردی - ružān - روزها، روزان
روژدا - کردی - ruždā - روژ (روز، عمر، زندگی) + دا (مادر)، عمر و زندگی مادر، فرزند عزیز مادر
روژیا - کردی - ružiyā - روز، روشنایی
روژیار - کردی - ružyār - روزگار، خورشید، آفتاب
روژین - کردی، فارسی - ružin - روژ (کردی، روز) + ین (فارسی)، بینندهی روز، راهنما و هدایتکننده به روشنایی
روژین - کردی، فارسی - ružin - روژ (کردی، روز) + ین (پسوند نسبت)، مانند روز، روشن، درخشنده
روژینا - کردی، فارسی - ružinā - روژین
روسانا - عبری - rosānā - گل سرخ، باشکوه
روسانا - فارسی - rusānā - رو + سان (پسوند) + ا (نامساز)، مانند چهره، مانند رخ
روشا - فارسی - rušā - رو + شا (شاد)، روشاد، دارای چهرهی شاد
روشان - فارسی - ru(w)šān - روشن
روشَن - فارسی - ro(w)šan - تابان، درخشان، آگاه، با بصیرت، بینا
روشَنا - فارسی - ro(w)šanā - نور، روشنایی
روشَنچِهر - فارسی - ro(w)šančehr - آنکه چهرهای روشن و تابان دارد.
روشَندُخت - فارسی - ro(w)šandoxt - دختر تابنده و شاد
روشَنَک - اوستایی - ro(w)šanak - روشن، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی
رومینا - آشوری - rominā - زدوده و صیغل کرده شده و جلا داده، پاک و پاکیزه کرده
روناک - کردی - runāk - روشن، تابناک
رونیا - فارسی - runiyā - بر وزن گونیا، آنکه چهرهاش مانند نیاکانش است، اصیل
رونیکا - فارسی - runikā - روی زیبا، زیباروی
روهینا - فارسی - ruhinā - آهن و فولاد جوهردار، جنسی از پولاد قیمتی، آهن گوهردار، گوهر آهن
رؤیا - عربی - royā - مجموعهای از تصاویر، افکار، و احساسات که در حالت خواب به گونهای غیر ارادی از ذهن میگذرد، آنچه واقعیت ندارد و تنها در عالم خیال مییابد.
رَها - فارسی - rahā - نجات یافته، آزاد
ریتا - یونانی - ritā - مروارید
ریجینا - فرنگی - rijinā - با شکوه، ملکه وار
رِیحان - عربی - reyhān - گیاهی علفی، کاشتنی و خوشبو از خانوادهی نعناع، هر گیاه خوشبو
رِیحانه - عربی - reyhāne - ریحان، نام مادر امام رضا
ریرا - مازندرانی - rirā - بیدارباش، به هوش باش
گردآوری: فرتورچین