در این بخش از مجلهی اینترنتی روز تازه، برگزیدهای از بهترین و زیباترین نامهای دخترانه با «حرف ل» گردآوری شده است.
نام - زبان - لاتیننویسی - معنی
لاچین - ترکی - lāčin - شاهین شکاری
لادَن - یونانی - lādan - گل زینتی به رنگ زرد، سرخ یا نارنجی
لاره - کردی - lāre - طناز
لاریسا - فارسی - lārisā - لاری (گونهای سکهی نقرهای که در فارس ضرب میشده است) + سا (پسوند شباهت)، شبیه به لاری، نام شهری از آنِ دولت ماد که در کنار رود دجله قرار داشت.
لاریسا - یونانی - lārisā - نام شهری در یونان
لاله - فارسی - lāle - گلی به شکل جام و سرخ رنگ، گونهی سرخ و گلگون
لالهچِهر - فارسی - lālečehr - آنکه چهرهای زیبا چون گل لاله دارد.
لالهدُخت - فارسی - lāledoxt - لاله (گلی) + دخت (دختر)، دختر لاله
لالهرُخ - فارسی - lālerox - آنکه چهرهای زیبا چون گل لاله دارد.
لالهرو - فارسی - lāleru - آنکه چهرهای زیبا چون گل لاله دارد.
لالهزار - فارسی - lālezār - زمینی که در آن لالهی فراوان روییده است، به مجاز چهرهی سرخ و لطیف
لاوین - فارسی - lāvin - نام یکی از مناطق مرزی غرب ایران
لَبخَنده - فارسی - labxande - لبخند، تبسم
لَبیبه - عربی - labibe - مؤنث لبیب، خردمند، دانا
لَبینا - فارسی - labinā - نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
لَتکا - فارسی - latkā - باغ، باغچه
لِطافَت - عربی - le(a)tāfat - لطیف بودن، نرمی، طراوت و زیبایی
لَطیف - عربی - latif - نرم و خوشایند، ظریف و زیبا، از نامها و صفات خداوند
لَطیفه - عربی - latife - مؤنث لطیف، ظریف و زیبا
لُعبَت - عربی - loebat - زیبا روی وخوش اندام، عروسک، بازیچه
لَعیا - عبری - laeyā - لیا، خجسته، نام همسر حضرت یعقوب
لِلی - آشوری - lelli - لیلی
لَمیا - عربی - lamyā - مؤنث المی، زن گندمگون لب، نام یکی از زنان محدثه در اسلام
لَمیس - عربی - lamis - زنی با پوست نازک و لطیف
لَمیعه - عربی - lamiee - درخشان و روشن
لَنا - عربی - lanā - نصیب و بهره
لوتوس - فارسی - lotus - گل نیلوفر آبی یا سوسن شرقی، همچنین درخت صدر یا کنار، نماد مذهب در تمدنهای قدیمی آسیایی و نماد اهورا در آیین زرتشت
لورا - یونانی - lorā - نام سازی است، چنگ، نام یکی از صورتهای فلکی شمالی
لوزا - عربی - lozā - خواهر هابیل و قابیل
لوسیانو - فرنگی - lusiyāno - نور، روشنی
لوسینو - فرنگی - lusino - لوسیانو، نور، روشنی
لُؤلُؤ - عربی - lolo - مروارید
لیا - عبری - liyā - خسته، نام همسر حضرت یعقوب
لَیان - فارسی - layān - درخشنده، درخشان، نام روستایی در نزدیکی بوشهر
لَیانا - فارسی - layānā - لیان (درخشان) + الف تأنیث، بانوی درخشان و زیباروی
لیدا - ارمنی - lidā - برگرفته از نام کشور قدیمی لیدیا
لِیدی - فرنگی - leydi - بانو
لیدیا - فرنگی - lidiyā - دولت پیشین در غرب آسیای صغیر که پایتختش سارد بود و به وسیلهی کورش منقرض گردید.
لیزا - عبری - lizā - بندهی خالص خداوند
لِیلا - عربی - leylā - درازترین شب، نام یکی از همسران حضرت محمد
لیلوفَر - فارسی - lilufar - نیلوفر
لِیلی - عربی - leyli - لیلا
لِیلی - عربی، فارسی - leyli - منسوب به لیل، به معنی شبانه، شبانگاه، شبانگاهی، نام شخصیت داستانی، معشوق قیص بن عامری ملقب به مجنون، یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایران
لیلی - فارسی - lili - مترادف لاله، لفظی که در عروسیها برای ابراز شادی به صورت مکرر ادا میکنند.
لَیلیا - عربی - lailiyā - شب، همریشه با لیل عربی است.
لینا - فرنگی - linā - آبشار کوچک
لَینا - عربی - layenā - مؤنث الین، نرمتر، مهربانتر
لیندا - فرنگی - lindā - قشنگ، زیبا
گردآوری: فرتورچین