مهر و وفا منظومهای عاشقانه از «شعوری کاشی» در سدهی یازدهم هجری قمری است. این مثنوی به تقلید از داستان «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده و بازگو کنندهی دلدادگی دختری از شاهزادگان مصر بهنام «مهر» و شاهزادهای بهنام «وفا» است.
چکیدهی داستان مهر و وفا
آغاز داستان چنین است که شاهزاده خانمی از شاهزادگان مصر بهنام «مهر»، پس از شنیدن حکایت عابدی در سرزمین «ارمن» از دایهی خود، از پدر جهت زیارت عابد رخصت میطلبد؛ مهر پس از رفتن به بارگاه شاه و اذن زیارت عابد، روی به راه مینهد. در راه به شاهزادهای بهنام «وفا» که بههمراه گروهی از همراهان خود برای شکار بیرون آمده برمیخورد. شاهزاده بهدنبال آهویی از سپاه خود جدا میشود و به کاروانگاه مهر وارد میشود و با دیدن زیبایی جادویی او گرفتار عشق او میشود. وفا پس از بیتابی و بیقراری از عشق مهر، یکی از خدام درگاه مهر را پیش خود میخواند و با اعطای گوهر بیشمار به او از مقصد و مقصود مهر آگاه میشود. پس از آن مهر نیز با دیدن چهرەی شاهزاده، دل از دست میدهد و به واسطهی خادمی که قبلا با وفا دیدار کرده، شاهزاده را پیش میخواند.
پس از لحظهای درنگ از فرط شوق و اشتیاق از نخستین دیدار، وفا نام و پیشهی خود را بازمیگوید و مهر با شنیدن نام او، دست او را میگیرد، پیش خود مینشاند و به خادمان خود دستور مجلس آرایی میدهد. در این حالت، لشکریان شاهزاده، وفا را طلبکنان از راه میرسند و وفا با دیدن لشکریان از مهر جدا میشود. مهر و وفا یکدیگر را در برگرفته، با هم وداع میکنند و این جدایی، آتشی در دل مهر میافروزد.
پس از این جدایی و بیتابی و بیقراری مهر از دوری او، وفا نیز با دلی ریش به لشکرگاه خویش وارد میشود و با خود وعده میکند که بازگردد و با گنج و گوهر بیشمار او را در کابین آرد. از آن سو، مهر به جانب دیر عابد روانه میشود و پس از دیدار با او و ابلاغ پیام پدر، برای خویش از عابد طلب دعا میکند. عابد نیز وعدەی وصال میدهد و پس از آنکه مهر از عابد هدایت میطلبد، او را به صبر دعوت میکند. مهر دیگر بار از درد دوری اظهار عجز میکند و عابد مژدهی وصال بدو میدهد و مهر نیز پس از وداع با عابد روانهی سرزمین خود میشود.
پس از رسیدن مهر به دیار مصر، بیماری بر جان شاه غالب میشود و شاه پس از ایراد نصایحی به فرزند، علم فنا به صحرای بقا میکشد و جای خود را به مهر میدهد. مهر پس از وفات پدر بر تخت شاهی مینشیند و قاصدی را بهسوی وفا روانه و او را به پادشاهی تحریض میکند؛ وفا با سرداران خاص خود در این زمینه مصلحتجویی میکند و رای همه بر رفتن بهسوی مصر قرار میگیرد.
وفا با لشکریان خود بهسوی دیار مهر روانه میشود و مهر با هدایای فراوان به استقبال او میآید. وفا نیز به روز و ساعت سعد و همایون بر تخت مینشیند و پس از فراغت از امور ملک به دیدار مهر میشتابد و طلب وصال او میکند. مهر نیز با وصال او موافقت میکند به شرطی که وفا به آیین او را در کابین آرد. شاه نیز چون این مژدەی دلخواه میشنود، فرمان میدهد که بزمی بیارایند و به آیین شریعت او را در عقد شاه آورند. پس از ازدواج مهر و وفا چهار پسر از ایشان حاصل میشود و یکی از آنها بهنام «حقیقت» به پادشاهی میرسد. در پایان داستان نیز مهر پس از وفات وفا در فراق او زاری میکند تا دست اجل مهر را نیز نزد وفا میبرد.
فهرست عشاق نامدار ایران و جهان
بازنویسی: حسین قربانپور آرانی
نگاره: -
گردآوری: فرتورچین