جمشید و خورشید منظومهای عاشقانه سرودهی «سلمان ساوجی» از شاعران سدهی هشتم هجری قمری است. مثنوی جمشید و خورشید بر وزن «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» در سال ۷۶۳ هجری قمری به پایان رسیده و به «سلطان اویس جلایر» پادشاه دودمان «جلایریان» پیشکش شده است. این مثنوی بازگو کنندهی دلدادگی «جمشید» پسر خاقان چین و «خورشید» دختر قیصر روم است.
چکیدهی داستان جمشید و خورشید
در سرزمین چین پادشاهی مقتدر بهنام «شاپور»، پسری بهنام جمشید دارد که در تمامی هنرها، از جمله تیراندازی و سوارکاری مهارت دارد. شبی در خواب دختری زیبارو میبیند و عاشق او میشود. در این حال، از خواب میپرد، فریاد میکشد و بسیار اندوهگین میشود. از این پس حال او دگرگون میگردد. اقدامات پدرش برای ازدواج او در چین بینتیجه میماند. بازرگانی که در صورتگری یگانه است، نشان دختر «قیصر» روم و عکس وی را به او مینمایاند. جمشید در لباس بازرگانان و با ۱۰۰۰ شتر، ۱۰۰۰ اسب، ۳۰۰ کنیز و ۱۰۰ جنگاور به روم میرود.
جمشید در راه به بیشهی جنیان میرسد که پادشاه آنان «حورزاد» است. حورزاد عاشق جمشید میشود و او را به قصر خود دعوت میکند. جمشید داستان عشق خود را آشکار میسازد و پری سه تار از زلف خود را به او میدهد تا هنگام بروز مشکل آن را آتش زند. جمشید در ادامهی مسیر با مشکلات فراوانی روبهرو میشود که با آتشزدن موی پریزاد و احضار پریزاد بر مشکلات فائق میشود. سرانجام به روم میرسد و با هدایای فراوان به قصر میرود.
شاه سوالاتی از وی میکند که بهخوبی از عهدهی آن برمیآید. جمشید در لباس بازرگانان و با هدایای فراوان به قصر «خورشید» دختر «قیصر» میرود. مجلس بزمی برپا میشود. در میانهی مجلس، جمشید به خواب میرود. خورشید بر سرش میآید و در تعجب است که آیا این مرد بازرگان است یا شاهزاده؟ از آن پس، خورشید نیز بیتاب و تحمل میشود. روزی «افسر» همسر قیصر، جمشید و خورشید را در باغ میبیند و خشمگین میشود. بار دیگر جمشید در لباس بازرگانان به دربار شاه روم میرود. شاه با وی همصحبت میشود و چون او را جوانی شایسته میبیند، به وزارت برمیگزیند. جمشید نهانی با خورشید نامهنگاری دارد. جمشید کمکم به کمک «مهراب»، مادر خورشید را برای ازدواج راضی میکند.
در همان لحظه خبر میدهند که «شادی» نامزد خورشید، در راه است. جمشید در مجلس شراب، بازی چوگان و شکار وی را شکست میدهد. قیصر که جمشید را در همهی هنرها سرآمد میبیند و درمییابد که جمشید گوهر شاهی دارد، برای رد تقاضای شادی، نیمهی ملک شام، باجستانی از افرنج، و ماندگاری در شام را از او میخواهد و شادی که این سه شرط را ناممکن میداند، به شام بازمیگردد. جمشید که از حملهی پادشاه شام نگران است، با لشکری به شام میشتابد و «مهراج» پادشاه شام را شکست میدهد و با غنایم فراوان بازمیگردد. قیصر او را گرامی میدارد و بلافاصله جشن ازدواج مهیا میگردد. جمشید یک سال بعد با موافقت قیصر به چین بازمیگردد و به جای پدر بر تخت مینشیند.
فهرست عشاق نامدار ایران و جهان
نگاره: رضا بدر السماء
گردآوری: فرتورچین