نام‌نامه: نام‌های دخترانه - حرف ک

نام‌نامه: نام‌های دخترانه - حرف ک

در این بخش از مجله‌ی اینترنتی روز تازه، برگزیده‌ای از بهترین و زیباترین نام‌های دخترانه با «حرف ک» گردآوری شده است.
نام - زبان - لاتین‌نویسی - معنی
کاترین - فرنگی - kātrin - پاک، بی‌آلایش
کاترینا - فرنگی - kātrinā - پاک، بی‌آلایش، کاترین
کاتیا - فرنگی - kātiyā - پاک، بی‌آلایش، کاترین
کارمِن - فرنگی - kārmen - سرخ
کارولین - فرنگی - kārolin - دلیر، نام ناحیه‌ای در آمریکای شمالی
کارین - فارسی - kārin - دور و بعید، نام یکی از هفت خاندان نامی روزگار اشکانی
کارینا - فارسی - kārinā - چهارمین سرزمین از سرزمین‌های تابعه‌ی پارت که به واسطه‌ی ولات اداره می‌شده‌اند.
کازیوه - کردی - kāziveh - سپیدی صبح که همه‌ی افق را فرا می‌گیرد.
کاساندان - فارسی - kāsāndān - نام همسر کورش کبیر و مادر کمبوجیه و بردیا
کاظِمه - عربی - kāzeme - مؤنث کاظم، فرو برنده‌ی خشم
کامِله - عربی - kāmele - مؤنث کامل، بی‌عیب، بی‌نقص
کامِلیا - فرنگی - kāmeliyā - گلی درشت و زیبا به رنگ سفید و صورتی که در بهار ظاهر می‌شود.
کامه - فارسی - kāme - هدف، مراد، خواهش، خواسته، آرزو
کانی - فارسی - kāni - کان + ی (پسوند نسبت) منسوب به کان، معدنی، استخراج شده از کان، دارای ارزش و قیمت
کانی - کردی - kāni - چشمه‌ی آب، کنایه از تازگی و نشاط است.
کانیا - فارسی - kāniyā - کان (سرچشمه، منشأ) + ی (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت)، منسوب به کان، کسی که سرچشمه و منشأ است، کسی که زایا و بارور است.
کانیاو - کردی - kāniyāv - آب چشمه، زمین و گیاهی که با آب چشمه آبیاری شود.
کُبری - عربی - kobrā - کبرا، بزرگ، کبیر، لقب حضرت زینب
کِبریا - عربی - kebriyā - عظمت، بزرگی
کَتانه - فارسی - katāne - کتان (نام گیاهی) + ه (پسوند نسبت)، منسوب به کتان، زیبا و با طراوت
کَتایون - فارسی - katāyun - نام یکی از سه دختر قیصر روم و همسر گشتاسب پادشاه کیانی و مادر اسفندیار
کِرامَت - عربی - ka(e)rāmat - بزرگواری، شرافت، سخاوت، بخشندگی
کَرانه - فارسی - karāne - ساحل، کنار، سو، جهت
کِرِشمه - فارسی - kerešme - ناز، عشوه، غمزه، نام نوایی در موسیقی
کَریمه - عربی - karime - مؤنث کریم، بخشنده، سخاوتمند، گران‌بها، ارزشمند
کَژال - کردی - kažāl - غزال، دختری با چشمان سیاه و زیبا
کَسایون - فارسی - kasāyun - کتایون
کَشَم - فارسی - kašam - نام دختر فرهاد پادشاه اشکانی
کِشوَر - فارسی - kešvar - سرزمینی دارای مرزهای مشخص
کَعبه - عربی - kaebe - مرتفع، مکعب، قبله‌گاه مسلمانان
کِلارا - فرنگی - kelārā - چشم، مردمک چشم
کُلاله - فارسی - kolāle - بخشی از گل که برای جذب دانه‌های گرده، نگه داشتن و رویاندن آنها و تولید میوه است، زلف، کاکل
کُلثوم - عربی - kolsum - پُر گوشت رخسار بی‌ترش رویی، دارای گونه و چهره‌ی پُر گوشت، زیبا چهره، نام یکی از دختران امام علی
کَمانه - فارسی - kamāne - منسوب به کمان
کَمَند - فارسی - kamand - دام، کنایه از گیسو
کوثَر - عربی - ko(w)sar - نام چشمه‌ای در بهشت، نام سوره‌ای در قرآن کریم که یکی از شأن نزول‌های آن تولد حضرت فاطمه است.
کوشانه - فارسی - kušāne - مؤنث کوشان، دختر ساعی، بانوی تلاشگر
کوکَب - عربی - ko(w)kab - ستاره، گلی زینتی، درشت و پُر پَر به رنگ‌های ارغوانی، سفید، سرخ، زرد یا بنفش
کوکَبه - عربی - ko(w)kabe - شکوه، جلال، ستاره
کیادُخت - فارسی - kiyādoxt - دختر پادشاه، شاه دخت
کیارا - فارسی - kiyārā - اندوه و ملالت، میل شدید به خوردن خوردنی‌های گوناگون
کیانا - سریانی - ki(e)yānā - طبیعت
کیانا - فارسی - kiyānā - عناصر چهارگانه دخیل در طبیعت
کیاناز - فارسی - ki(e)yānāz - کیا + ناز (افتخار)، موجب افتخار پادشاهان و سروران و بزرگان، به مجاز بزرگ‌زاده
کیان‌بانو - فارسی - ki(e)yānbānu - ملکه
کیان دُخت - فارسی - ki(e)yāndoxt - دختری از نسل شاهان، بزرگان و سروران
کَیانه - فارسی - kayāne - منسوب به کیان، پادشاهی
کیجا - گیلکی - kijā - دختر
کیمیا - فارسی - kim(i)yā - اکسیر، هر چیز نایاب و دست نیافتنی
کِی‌ناز - فارسی - keynāz - موجب تفاخر پادشاه، دختری که پادشاه نازکش اوست، بانویی که در میان بزرگان گرامی است.
کِیوان‌دُخت - فارسی - keyvāndoxt - کیوان (نام ستاره‌ای) + دخت (دختر)، دختر کِیوان، زیبارو
کِیهان‌دُخت - فارسی - keyhāndoxt - کیهان (دنیا) + دخت (دختر)، دختر جهان
کِیهانه - فارسی - keyhāne - منسوب به کیهان، جهان، دنیا، گیتی

 

گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۵ مشارکت کننده
یاسر گفت:
از پرکاربردترین نام‌های دخترانه با حرف ک می‌توان نام‌های کَتایون، کِرِشمه، کَمَند و کیمیا را نام برد.