روزی یکی از شاگردان شیوانا از او پرسید: استاد چگونه است که هر انسانی یک شغل و قیافهی خاصی را زیبا و قشنگ میپندارد! یکی قد بلند و ابروی باریک را دوست دارد و دیگری ابروهای پرپشت و چشمان درشت را میپسندد و فردی دیگر به تیپ و قیافهی کاملا متفاوتی دل میبندد. دلیل این همه تنوع در تفسیر زیبایی چیست؟ و از کجا بدانیم که همسر آرمانی ما چه شکل و قیافهای دارد!؟
شیوانا پاسخ داد: موضوع اصلا شکل و قیافه نیست. موضوع خاطرهی خوش و اثرگذار و مثبتی است که آن شخص در زندگی کودکی و جوانی خود داشته است. همهی اینها بستگی به این دارد که آن شخص یا اشخاصی که به انسان توجه داشتهاند و با او صمیمی شدهاند قیافهیشان چه شکلی بوده است.
در واقع وقتی انسان به چهرهای خیره میشود در لابلای رنگ چشم و شکل ابرو و اندام فرد، محبت و شور و شوق و مسرتی را جستجو میکند که در ذهن خود قبل از آن از صاحب چنان هیبتی تجربه نموده و یا در خاطرهاش حک شده است. انسانها همه شبیه همدیگرند و هیچ کسی زیباتر از دیگری نیست. این ذهن ماست که در لابلای شکل و قیافه و رفتار و حرکات آدمها به دنبال گمشدهی رویاهای خود میگردد و آن را به چشم زیبا و تیر مژگان ترجمه میکند.
شیوانا سپس لبخندی زد و گفت: خوب در اطراف خود دقیق شوید! مردی را میبینید که از سرزمینی دور همسری را برای خود انتخاب کرده است. در چهرهی آن دختر دقیق شوید! میبینید که شباهتهایی غیرقابل انکار با همشهریان و اهل خانواده و فامیل آن مرد دارد.
در واقع او این شباهتها را در قیافهی آن زن دیده است و همهی خاطرات خوبی که در کودکی با صاحبان چنین مشخصاتی داشته را به یکباره در چهرهی آن زن دیده است و به او دلباخته است. برای همین است که زیبایی مورد اشارهی دیگران برای شما عادی جلوه میکند و اهالی یک قبیلهی خاص، اشخاص با شکل و قیافهی ثابت و مشخصی را زیبا و جذاب میپندارند. در واقع هیچکس زیباتر از دیگری نیست. این خاطرات متصل به شکل و چهره و ادا و اطوارهاست که توهم تفاوت زیبایی را در ذهنها ایجاد میکند.
نگاره: Wallpaperswide.com
گردآوری: فرتورچین