داستان کوتاه افسانه‌ی فداکاری زنان

داستان کوتاه افسانه‌ی فداکاری زنان

بر بالای تپه‌ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه‌ای قدیمی‌ و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه‌ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه‌ی مباهات و افتخارشان است.
افسانه حاکی از آن است که در قرن ۱۵، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می‌کند. اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می‌برند.
فرمانده‌ی دشمن به قلعه پیام می‌فرستد که قبل از حمله‌ی ویران‌کننده خود، حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.
پس از کمی‌ مذاکره، فرمانده‌ی دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت می‌کند که هر یک از زنان در بند، گران‌بهاترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.
ناگفته پیداست که قیافه‌ی حیرت‌زده و سرشار از شگفتی فرمانده‌ی دشمن به هنگامی‌ که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می‌شدند بسیار تماشایی بود.

 

نگاره: Alexander Bruckmann (staatsgalerie.de)
گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۲ مشارکت کننده