عروه و عفرا از داستانهای واقعی و عاشقانهی عرب است و زمان رویداد آن به صدر اسلام برمیگردد. در آثار عربی، اصل داستان، عاشقانه، کوتاه و از ماجراهای قبیلهی «بنی عُذره» است و نویسندهی آن نیز ناشناخته است. «عیوقی» منظومهی فارسی «وَرقه و گُلشاه» را از همین داستان عروه و عفرا برگرفته و زمینههای حماسه و رزم را به زمینهی عاشقانهی آن افزوده است. با بودن داستان ورقه و گلشاه در ادب فارسی، شاعران پارسیگوی، با همهی زیبایی و پاکی داستان «عروه و عفرا» کمتر به آن پرداخته و روی آوردهاند. از همین روی جایگاه ویژه و حق داستان عروه و عفرا، در سرودهی «عیوقی» در «ورقه و گلشاه» نمود یافته است. داستان عروه و عفرا بازگو کنندهی دلدادگی پسر عمو و دختر عمویی بهنامهای «عروه» پسر «حزام» و «عفرا» دختر «مهاصر» است. «عفرا بنت مهاصر» شاعر بانوی عرب از قبیلهی «بنی عذره» بود.
چکیدهی داستان عروه و عفرا
وقتی پدر «عروه» درگذشت فرزند صغیرش در دامان عموی خود تربیت شد. دختر عموی او «عفرا» همزاد وی بود و این دو کودک همواره با هم بودند. چنانکه در بینشان الفتی سخت افتاد و «عقال» (پدر عفرا) همواره عروه را داماد خود میخواند. عروه به نزد عمهی خود «هند» رفت و او را به خواستگاری عفرا فرستاد. مادر عفرا قصد داشت برای رهایی از تهیدستی دختر خود را به شویی ثروتمند دهد. عروه برای کسب مال به نزد پسر عموی خود که مالدار ری بود، رهسپار شد ولی قبل از رجعت، پدر و مادر عفرا او را به مرد شامی ثروتمند شوی داده و نوید مال بسیار شنیده بودند.
سه روز بعد از مزاوجت آهنگ شام کردند و پدر عفرا که از عروه شرم داشت، قبری کهنه را تعمیر کرد و گفت این گور عفرا است و از اهل قبیله نیز خواست تا آن را مکتوم دارند. سرانجام حقیقت حال بر عروه روشن شد، وی به منزل عفرا رفت و در خلوت با وی با شکایت از فراق، به پاکی و حیا گذراند. شوی عفرا آگاه شد و اصرار به اقامت عروه در منزل خود کرد، ولی او رفت و در راه جان سپرد و در «وادی القرا» در نزدیکی مدینه به خاک سپرده شد.
فهرست عشاق نامدار ایران و جهان
نگاره: مجید فتاحی
گردآوری: فرتورچین