گفتهاند که وقتی، یکی از افسران جوان گارد نیکلای اول (امپراتور روسیه) به گناهی متهم شد و خشم امپراتور را چنان برانگیخت که فرمان داد تا بیدرنگ به دوردستترین نقاط سیبری تبعیدش کنند.
یاران او کمر به نجاتش بستند، چنان که شهبانو را برانگیختند تا نامهای به امپراتور نوشت و شفاعت او کرد تا از تبعیدش درگذرد. امپراتور شفاعت شهبانو را نپذیرفت و به دبیر خود گفت تا در گوشهی همان نامه تصمیم قاطع او را به لزوم تبعید افسر گناهکار، یادداشت کند:
بخشش لازم نیست، به سیبری تبعید شود.
دبیر (که خود از یاران متهم بود) فرمان امپراتور را، هم بدانگونه که از او شنیده بود به گوشهی نامه نوشت. اما حیلهای در کار کرد تا افسر نگونبخت از خشم امپراتور رهایی یافت.
در فرمان امپراتور، تنها جای ویرگولی را تغییر داده، آن را چنین نوشته بود:
بخشش، لازم نیست به سیبری تبعید شود!
برگرفته از کتاب نامها و نشانهها در دستور زبان فارسی، نوشتهی احمد شاملو.
نگاره: Franz Krüger (commons.wikimedia.org)
گردآوری: فرتورچین