
زمانی که ما دانشجوی پزشکی بودیم، در بخش قلب استادی داشتیم که از بهترین استادان ما بود. او در هر فرصتی که بهدست میآورد، سعی میکرد نکتهی جدیدی به ما بیاموزد و دانستههای خود را در بهترین شکل ممکن به ما منتقل میکرد. او در فرصتهای مناسب، ما را در بوتهی تجربه و عمل قرار میداد.
در اولین روزهای بخش، ما را به بالین یک مرد جوان که تازه بستری شده بود، برد. بعد از سلام و ادای احترام، به او گفت: اگر اجازه میدهید این همکاران من نیز قلب شما را معاینه کنند.؟
مرد جوان نیز پذیرفت. سپس رو به ما که ترکیبی از کارآموز و کارورز بودیم کرد و گفت: هر یک از شما صدای قلب این بیمار را بهدقت گوش کنید و هر چه میشنوید، روی تکه کاغذی یادداشت کنید و به من بدهید.
نظر استاد از اینکه این شیوه را بهکار میبرد این بود که اگر کسی از ما تشخیصاش نادرست بود، از دیگری خجالت نکشد. هر یک از ما به نوبت، قلب بیمار را معاینه کردیم و نظر خود را بر روی کاغذی نوشته، به استاد دادیم. همه مایل بودیم بدانیم که آیا تشخیصمان درست بوده یا خیر؟
استاد نوشتههای ما را تک تک مشاهده و قرائت کرد. جوابها متنوع بودند. یکی به افزایش ضربان قلب اشاره کرده بود، یکی به نامنظمی ریتم آن، یکی نوشته بود ضربانات طبیعی هستند، یکی ریتم گالوپ ضعیف شنیده بود، یکی اظهار کرده بود که بیمار چاق است و صداهای مبهم شنیده میشوند و یکی بهوجود صدای اضافی در یکی از کانونها اشاره کرده بود.
استاد چند لحظهای سکوت کرد و به ما مینگریست، منتظر بودیم تا یکی از آن نوشتهها را که صحیحتر بوده، معرفی نماید. اما با کمال تعجب استاد گفت: متاسفانه همهی اینها غلط است! و در حالی که تنها کاغذ باقیمانده در دست راستش را تکان میداد، ادامه داد: تنها کاغذی که میتواند به حقیقت نزدیک باشد، این کاغذ است که نویسندهی آن بدون شک انسانی صادق است که میتواند در آینده پزشکی حاذق شود. نوشتهی او را میخوانم، خودتان قضاوت کنید.
همه سراپا گوش بودیم تا استاد آن نوشتهی صحیح را بخواند .ایشان گفت: در این کاغذ نوشته: «متاسفانه بهعلت کمتجربگی قادر به شنیدن صدایی نیستم.» و در حالی که بهچشمان متعجب ما مینگریست، ادامه داد: من نمیدانم در حالی که این بیمار دکستروکاردی دارد، و قلبش در طرف راست قرار گرفته، شما چگونه این همه صداهای متنوع را در طرف چپ سینهی او شنیدهاید؟ بچههای خوب من، از همین حالا که دانشجو هستید، بدانید که تشخیص ندادن عیب نیست، ولی تشخیص غلط گذاشتن بر مبنای یک معاینهی غلط، عیب بزرگی محسوب میشود و میتواند برای بیمار خطرناک باشد. در پزشکی دقت، صداقت، حوصله و تجربه حرف اول را میزنند. سعی کنید با بیدقتی برای بیمار خود، تشخیص نادرستی ندهید و یا برای او تصمیمی ناثواب نگیرید. در هر موردی تشخیص منصفانه باید داشته باشیم. در این صورت قضاوت کمتری خواهیم داشت.
نگاره: Dmytro Zinkevych (alamy.com)
گردآوری: فرتورچین





