هیزمشکن تنومند، اما بدخلقی در نزدیکی دهکدهی شیوانا زندگی میکرد. هیزمشکن بسیار قوی بود و میتوانست در کمتر از یک هفته یکصد تنهی تراشیدهی درخت قطور را تهیه و تحویل دهد. اما چون زبان تلخ و تندی داشت با اهالی شهرهای دور قرارداد میبست و برای مردم دهکدهی خودش کاری نمیکرد.
برای ساختن پلی روی رودخانه نیاز به تعداد زیادی تنهی درخت و الوار بود و چون فصل باران و سیلاب هم نزدیک بود، اهالی دهکده مجبور بودند به سرعت کار کنند و در کمتر از دو هفته پل را بسازند. به همین خاطر لازم بود کسی نزد هیزمشکن برود و از او بخواهد که کارهای جاری خودش را متوقف کند و برای پل دهکده تنهی درخت آماده کند. چند نفر از اهالی نزد او رفتند، اما جواب منفی گرفتند. برای همین اهالی دهکده، نزد شیوانا آمدند و از او خواستند به شکلی با مرد هیزمشکن سر صحبت را باز کند و او را راضی کند تا برای پل دهکده تنهی درخت آماده کند.
شیوانا صبح روز بعد اول وقت لباس کارگری پوشید. تبری تیز را روی شانه گذاشت و بهسمت کلبهی هیزمشکن رفت. مردم از دور نگاه میکردند و میدیدند که شیوانا همپای هیزمشکن تا ظهر تبر زد و درخت اره کرد و سرانجام موقع ناهار با او سر گفتگو را باز کرد و در خصوص نیاز اهالی به پل و باران شدیدی که در راه است برای او صحبت کرد. بعد از صرف ناهار هیزمشکن با شادی و خوشحالی درخواست شیوانا را پذیرفت و گفت از همین بعدازظهر کار را شروع میکند. شیوانا هم کنار او ایستاد و تا غروب درخت قطع کرد.
شب که شیوانا به مدرسه برگشت اهالی دهکده را دید که با حیرت به او نگاه میکنند و دلیل موافقت هیزمشکن یکدنده و لجباز را از او میپرسند. شیوانا با لبخند اشارهای به تبر کرد و گفت: «این هیزمشکن قلبی به صافی آسمان دارد. منتهی مشکلی که دارد این است که فقط زبان تبر را میفهمد. بنابراین اگر میخواهید از این به بعد با هیزمشکن همکلام شوید، چند ساعتی با او تبر بزنید. در واقع هر کسی زبان ابزار شغل خودش را بهتر از بقیه میفهمد و شما هر وقت خواستید با کسی دوست شوید و رابطهی صمیمانه برقرار کنید، باید از طریق زبان ابزار شغل و مهارت او با او هم کلام شوید.»
نگاره: Abubokor (freepik.com)
گردآوری: فرتورچین