ضرب‌المثل‌های فارسی: حرف ص

ضرب‌المثل‌های فارسی: حرف ص

در این بخش از مجله‌ی اینترنتی روز تازه، برگزیده‌ای از ضرب‌المثل‌های فارسی با «حرف ص» را می‌خوانید.

 

صابون به دل مالیدن. (یا به شکم خود صابون زدن.) (معنی: مژده‌ی چیز خوب یا خوراک خوشمزه به خود دادن. معنی ظاهری این مثل بدین معنی‌ست که کسی پیش از مهمانی به حمام برود و شکم خود را لیف و صابون بکشد و هم‌زمان به شکمش مژده‌ی خوراک خوشمزه بدهد. ولی معنی کنایی آن بدین معنی‌ست که کسی مژده‌ی چیز خوب به خود بدهد و با اندیشه‌ی آن شادمان شود.)
صابون چرک را می‌برد، چرک صابون را.
صابون کسی به تن خوردن. (یا صابونش به جامه‌ی ما خورده است.)
(معنی: این ضرب المثل کنایه از بدی‌ها، زیان‌ها و آسیب‌هایی دارد که کسی به دیگران زده است. این اصطلاح را مردم برای کسی به‌کار می‌برند که از او زیان دیده‌اند و دیگران را نیز از دوستی و همراهی با او باز می‌دارند.)
صبر ایّوب داشتن.
صبر قاصد خداست، کارها روبرو است.
صبر کوتاه خدا سی سال است.
صبر گلی است که در باغ هر کسی نمی‌روید.
صحت بهتر از ثروت است.
صحبت حکام ظلمت شب یلداست. (مصرع دوم: نور ز خورشید جوی بو که برآید.) (حافظ)
(معنی: گفتگو و هم‌نشینی با فرمانروایان بی‌اخلاق، بیدادگر و ستمکار، سراسر تاریکی‌ست و باید از آن دوری کرد. اگر به دنبال نور معنویت هستی، این نور را نزد فرمانروایان پیدا نخواهی کرد، زیرا هم‌نشینی با آنان همانند تاریکی شب یلدا دراز است.)

صد بار بیانداز ولی یک بار هم نبرد.
صد پتک زرگر، یک پتک آهنگر.
صد تا چاقو بسازد، یکیش دسته ندارد.
صد تا را می‌برد لب جوی آب و تشنه برمی‌گرداند.
صد تا قبا دوختن یکیش آستین نداشتن.
صد تا گنجشک با زاغ و زوغش نیم من است.
صد تا یک غاز.
صد تومن می‌دم که بچه‌ام یک شب بیرون نخوابه، وقتی خوابید، چه یک شب چه هزار شب.
صد رحمت به دزد سر گردنه.
(معنی: هنگامی که مردم با ناجوانمردی و زورگویی کسی روبه‌رو شوند که از او چشم‌داشت چنین کاری را نداشته‌اند، این مثل را به‌کار می‌بردند. (داستان کوتاه صد رحمت به دزد سر گردنه))
صد رحمت به کفن دزد اولی. (یا رحمت به کفن دزد اولی.) (معنی: این ضرب المثل کنایه از این دارد که آدم یا آدم‌های پلیدی رفته باشند و آدم یا آدم‌های پلیدتری جای آنان را گرفته باشند. (داستان کوتاه صد رحمت به کفن دزد اولی))
صد سال به این سال‌ها. (یا صد سال به از این سال‌ها.) (معنی: سال‌های بسیاری همانند امسال شاد و خشنود باشی. معنی دیگر این ضرب المثل این چنین است که سال‌های بسیاری را بهتر از این سال‌ها سپری کنی. این ضرب المثل به‌هنگام جشن‌ها و شادی‌ها و برای بازگو کردن بهترین آرزوها برای دیگران به‌کار برده می‌شود.)
صد سر را کلاه است و صد کور را عصا.

صد سوزن جمع کنی، یک جوال دوز نمی‌شود.
صد من آرد او، برکت یک من ندارد.
صد من پر قو، یک مشت نمی‌شود.
صد من گوشت شکار، به یک چس تازی نمی‌ارزه.
صد من یه غاز.
صد موش را یک گربه کافی‌ست.
صدا از ته چاه بر آمدن.
(معنی: صدا به‌سختی به‌گوش دیگران رسیدن. هنگامی که کسی درون چاهی می‌رود، صدای او برای کسانی که بیرون از چاه هستند، به‌سختی به‌گوش می‌رسد. از همین روی باید فریاد بزند تا صدای خود را به‌گوش دیگران برساند. این ضرب المثل برای کسانی به‌کار گرفته می‌شود که صدای‌شان آرام است یا با سستی سخن می‌گویند.)
صدا از دیوار در بیاد، از فلانی در نمیاد.
صدا هر طور که باشد، انعکاسش هم همان‌طور است.
صداش صبح در میاد (یا صدایش صبح بلند می‌شود).
(معنی: اگر بخواهند به کسی بگویند سرانجام کاری را که انجام می‌دهم، در آینده خواهی دید، این ضرب المثل را به‌کار می‌برند. (داستان کوتاه صدایش صبح بلند می‌شود))
صداقت پاره به از نجابت دوخته شده است.
صغری کبری چیدن.
صفرایش به یک لیمو می‌شکند.
صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
صنار بده آش، به همین خیال باش.
(معنی: دینار یکای پول ایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار و صنار مخفف صد دینار بود. صنار یا صد دینار برابر ۲ شاهی ارزش داشت و مردم به سکه‌ی ۱۰۰ دیناری، صنار می‌گفتند. با گذشت زمان صنار ارزش خود را از دست داد و مردم برای خرید، سکه‌ی عباسی را به‌کار می‌بردند. از همین روی اگر کسی سکه‌ی صناری داشت، به او می‌گفتند که این تنها به درد خریدین یک کاسه‌ی آش می‌خورد و با آن هیچ کاری نمی‌توان کرد. این ضرب المثل برای هشدار به کسی به‌کار برده می‌شود که آرزوی دست‌نیافتنی و دور از دسترس دارد.)
صنار جیگرک، سفره قلمکار نمی‌خواد.
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست - ای برادر سیرت زیبا بیار. (سعدی)
صورتش را با سیلی سرخ نگه می‌داره.
صید را چون اجل آید سوی صیاد رود.

 

گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۹ مشارکت کننده