یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتورگازی ازش جلو زد! خیلی شاكی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست تا از بغل موتوره رد میشه.
یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه موتور گازیه غیییییژ ازش جلو زد! دیگه پاک قاطی میکنه با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.
همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتورگازیه مثل تیر از بغلش رد شد!! طرف كم میاره، میزنه كنار به موتوریه هم علامت میده. خلاصه دوتایی وامیستن كنار اتوبان. یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتورگازی روی ما رو کم کردی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفسزنان میگه: والله... داداش... خدا پدرت رو بیامرزه وایستادی!... کش شلوارم گیر کرده به آیینه بغلت!
نکته: اگه میبینید بعضیها در کمال بیاستعدادی پیشرفتهای قابل ملاحظهای دارند، ببینید کش شلوارشان! به کدام مدیر گیر کرده...!
نگاره: Arak Rattanawijittakorn (vecteezy.com)
گردآوری: فرتورچین