داستان کوتاه زن نژادپرست و مرد سیاه‌پوست

داستان کوتاه زن نژادپرست و مرد سیاه‌پوست

یک زن تقریبا پنجاه ساله‌ی سفیدپوست به صندلیش رسید و دید مسافر کنارش یک مرد سیاه‌پوست است. با لحن عصبانی مهمان‌دار پرواز را صدا کرد. مهمان‌دار از او پرسید مشکل چیه خانم؟
زن سفید پوست گفت: نمی‌توانی ببینی؟ به من صندلی‌ای داده شده که کنار یک مرد سیاه‌پوست است، من نمی‌توانم کنارش بنشینم، شما باید صندلی مرا عوض کنید!
مهمان‌دار گفت: خانم! لطفا آرام باشید، متاسفانه تمامی صندلی‌ها پر هستند، اما من دوباره چک می‌کنم ببینم صندلی خالی پیدا می‌شود یا نه.
مهمان‌دار رفت و چند دقیقه بعد برگشت و گفت: خانم! همان‌طور که گفتم تمامی صندلی‌ها در این قسمت اقتصادی پر هستند، من با کاپیتان هم صحبت کردم و او تایید کرد که تمامی صندلی‌ها در دسته‌ی اقتصادی پر هستند، ما تنها صندلی خالی در قسمت درجه یک داریم.
قبل از این‌که زن سفیدپوست چیزی بگوید، مهمان‌دار ادامه داد: ببینید، خیلی معمول نیست که یک شرکت هواپیمایی به مسافر قسمت اقتصادی اجازه بدهد در صندلی قسمت درجه یک بنشیند، با این حال، با توجه به شرایط، کاپیتان فکر می‌کند این که یک مسافر، کنار یک مسافر افتضاح بنشیند ناخوشایند است.
و سپس مهمان‌دار رو به مرد سیاه‌پوست کرد و گفت: قربان! این به این معنی است که شما می‌توانید کیف‌تان را بردارید و به صندلی قسمت درجه یک که برای شما رزرو نموده‌ایم تشریف بیاورید.
تمامی مسافران اطراف که این صحنه را دیدند شوکه شدند و در حالی که کف می‌زدند از جای خود قیام کردند.

 

نگاره: Hdpic.club
گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۴ مشارکت کننده