داستان کوتاه پاشنه‌ی آشیل

داستان کوتاه پاشنه‌ی آشیل

آشیل نام فردی از فرماندهان بزرگ کشور یونان بوده که وقتی پا به جهان گذاشته، مادرش او را از پاشنه‌ی پایش گرفته و کل بدن کودک را در یک شط افسانه‌ای فرو کرده است. به این وسیله او قصد داشت تا فرزندش نیروی بزرگی بگیرد و بتواند با همه مبارزه کرده و برنده شود.
پس از بیرون آوردن کودک از شط افسانه‌ای، تمامی اجزای بدن او به جز جایی که دست مادرش بوده (پاشنه‌ی پا) محکم و ضد ضربه شده بود. آشیل بعد از بزرگ شدن به فرمانده‌ای یونانی تبدیل شد و در تمامی جنگ‌های خود پیروز میدان شده بود و توانسته بود تا به یکی از فرماندهان بزرگ و توانمند یونانی تبدیل شود. او توانست تا با تلاش و به‌خاطر ضدضربه بودنش سرزمین‌های بسیاری را فتح کند.
ولی پس از چندین سال دشمنان او پی بردند که بدن آشیل به‌جز پاشنه‌ی پایش، به‌کلی ضد ضربه است و به‌همین خاطر همیشه پیروز میدان می‌شود. آن‌ها قصد کردند که این بار به‌جای حمله به بدنش، پاشنه‌ی پایش را در تیررس قرار دهند. در یکی از جنگ‌ها دشمن توانست تا با پرتاب تیری به پشت پای او، آشیل را از پای درآورد. این موضوع سبب شد تا آشیل به زمین افتاده و از دشمن خود برای نخستین بار شکست بخورد.

 

این ضرب المثل کنایه از دست گذاشتن روی نقطه ضعف‌های آدم‌ها و شکست دادن آنان دارد. برخی آدم‌ها با آن‌که توانمندی‌های فراوانی دارند، ولی نقطه ضعف‌هایی هم دارند که زمانی که کسی دست روی آن نقطه ضعف‌ها می‌گذارد، گویی آنان ناتوان‌ترینِ آدم‌ها می‌شوند و نمی‌توانند از خود دفاع کنند.

 

نگاره: Onlinesalesguidetip.com
گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۴ مشارکت کننده