روزی مرد خسیسی که آوازهی خساست و تنگنظریاش در شهر پیچیده بود، تصمیم گرفت برای خودش میوه بخرد. این کار برای مردی که خود را از داشتن بسیاری از نعمتها محروم میکرد به این دلیل که ممکن است خرجی برای او داشته باشد بعید بود. این مرد بهحدی خسیس بود که حتی ازدواج هم نکرده بود. چون اگر ازدواج میکرد باید خرج همسرش را میداد. حتی ممکن بود بعد از چند سال صاحب فرزندی شود، آن وقت باید خرج بچهاش را هم میداد.
برای چنین مردی بسیار تعجبآور بود که تصمیم گرفته از بخشی از پولهایش بگذرد و برای خود میوه بخرد. به هر حال مرد خسیس به در دکان میوهفروشی رفت و سیب، گلابی، گیلاس، هلو و آلو در دکان میوهفروش در کنار هم برق میزدند. مرد خسیس دلش میخواست همهی این میوهها را بخورد. از طرفی هم دلش نمیخواست زیاد پول خرج کند و شروع کرد به سبک و سنگین کردن معایب و محاسن هر یک از این میوهها. هلو و آلو را که نمیخرم، چون وسط آنها هسته است و به هیچ دردی نمیخورند. سیب و گلابی هم با اینکه هستهی کوچکی دارند، ولی بخشی از میوه اینگونه به هدر میرود و باید به دور بریزم.
همینطور که داشت میوهها را بررسی میکرد، چشمش به مقداری زردآلوی گندیده و خراب افتاد که در گوشهی دکان میوهفروشی در جعبهی کوچکی ریخته شده بودند. از میوهفروش پرسید این زردآلوها کیلویی چند است. میوهفروش پاسخ داد اینها خراب شدهاند و کیلویی پنج ریال هم میفروشم، مرد خسیس که حرفهای میوهفروش را شنید با خود گفت از این بهتر نمیشود. دو کیلو زردآلو میخرم ده ریال تازه هستههایش را هم میتوانم بخورم.
مرد خسیس با خوشحالی ده ریال داد و دو کیلو زردآلو خرید. بعد از خریدن زردآلوها به اولین خرابهای که رسید نشست و شروع به خوردن زردآلوهای گندیده و خراب کرد. بعد از خوردن چند تا از میوههای خراب نزدیک بود حالش بهم بخورد. ولی با خود گفت اشکالی ندارد این زردآلوهای تلخ را میخورم به امید خوردن هستههای شیرینش.
گدایی که قبل از ورود مرد خسیس در گوشهی خرابه نشسته بود، وقتی که دید آن مرد آن زردآلوهای تلخ را به سختی خورد جلو رفت و از او خواست تا حداقل هستهی زردآلوها را به او بدهد. مرد خسیس در جواب گدا گفت: مرد حسابی من این همه زردآلوی گندیده و تلخ را به امید هستههای شیرینش خوردم، حالا آنها را به تو بدهم!
این ضرب المثل دربارهی آدمهای تنگچشم و کنس بهکار میرود که برای رسیدن به سود ناچیزی تن به هر کاری میدهند.
برگرفته از کتاب ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشههای آن)، نوشتهی الهه رشمه.
نگاره: 8photo (freepik.com)
گردآوری: فرتورچین