داستان کوتاه مینا و لورک

داستان کوتاه مینا و لورک

مینا و لورک یا «مینا و ساتن» یا «عصمت‌نامه» منظومه‌ای عاشقانه به زبان فارسی و سروده‌ی «عبدالحمید کلانوری» شاعر پارسی‌گوی و هندی سده‌ی دهم و یازدهم هجری قمری است. مثنوی مینا و لورک در دوره‌ی پادشاهی «جهانگیرشاه» از دودمان «گورکانیان هند» و در سال ۱۰۱۶ هجری قمری سروده شده است. این منظومه روایت عشق نافرجام «ساتن» به شاهدختی هندی به‌نام «مینا» همسر «لورک» است.
چکیده‌ی داستان مینا و لورک
«مینا» دختر زیبا روی یکی از پادشاهان هند است که «لورک» همسرش شیفته‌ی زن دیگری به‌نام «چندا» شده و مینا را ترک می‌کند و او به علت جدایی همسرش دائم در سوز و گداز است. اتفاقا مرد جوان دیگری به‌نام «ساتن»، عاشق و دلباخته‌ی مینا می‌شود، ولی چون نمی‌تواند مکنونات قلبی خود را مستقیم به دلدار بگوید، دلاله‌ای را با دادن پول تطمیع می‌کند و از او قول می‌گیرد تا رسیدن به مینا را برایش ممکن سازد. دلاله نزد مینا می‌رود و علت سوز و گداز و ناراحتی‌اش را می‌پرسد. او از این‌که چه بر سرش آمده و شوهرش چگونه او را رها کرده است برای دلاله سخن می‌گوید.
مینا طبق آداب و رسوم هندوان (باراماسی) در برابر جدایی همسرش از او، باید عکس‌العمل خود را در دوازده ماه و سه فصل باران، زمستان و تابستان نشان دهد و در این مدت همواره با وسوسه‌ها و حیله‌گری‌های دلاله مبنی بر فراموش کردن همسرش روبه‌رو می‌شود؛ ولی او به علت عشق و علاقه به همسرش؛ و حیا و عصمت زنانه‌اش عهد و پیمانش را فراموش نمی‌کند و عشق ساتن را نمی‌پذیرد. با صبر و بردباری مینا، دست تقدیر و مشیت الهی با او یار می‌شود و چندا معشوق لورک می‌میرد و لورک به‌سوی همسر اولش مینا باز می‌گردد و او نیز لورک را می‌پذیرد؛ بدین وسیله مینا پاداش عصمت و طهارت و صبوریش را می‌گیرد.

لورک چو شنید ماجرایش - از شرم نهاد رو به پایش
وآنگه بگرفت در بر او را - زد بوسە‌ی مهر بر سر او را
تقریر نمود عذر تقصیر - کین عذر مرا به لطف بپذیر

 

فهرست عشاق نامدار ایران و جهان

 

بازنویسی: زهره طهرانی پور، حسن بساک، رضا اشرف‌زاده
نگاره: رضا فتاحی
گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده