حضرت نوح یکی از پیامبران بزرگ الهی است، که در طی عمر طولانیشان تمام وقت خود را صرف تشویق مردم قوم خود به خداپرستی، انسانیت و دوستی کردند. ولی هر چه ایشان بیشتر تلاش میکردند، کمتر نتیجه میدیدند. سرانجام ایشان خسته شدند و از اعمال و رفتار قومشان نزد خداوند شکایت کردند. خداوند به ایشان دستور دادند، شروع به ساختن کشتی بزرگی کنند به نحوی که برای سکونت یک جفت از تمامی حیوانات و جانوران روی زمین جا باشد. حضرت نوح با گروه اندک پیروانش کشتی را ساخت و از تمامی حیوانات یک جفت نر و ماده در آن قرار داد، در مورد این حیوانات و اتفاقاتی که در کشتی رخ داد افسانههایی ساختهاند از جمله در مورد خوک.
در طول این شش ماه هر وقت مردم حضرت نوح و پیروانش را در حال کار بر روی کشتی میدیدند آنان را مسخره میکردند و میگفتند که ما در وسط خشکی زندگی میکنیم، چطور میخواهید این کشتی را به حرکت درآورید؟ تا اینکه به خواست خدا باران باریدن گرفت. حضرت و پیروانش و حیوانات همه در کشتی جای گرفتند. باران در عرض چند روز به حدی بارید که همه جا را آب گرفت و کشتی بر روی آب به حرکت درآمد و تمام مردم و قوم حضرت نوح را به هلاکت رساند.
حضرت نوح و اطرافیانش شش ماه در کشتی زندگی کردند. کم کم فضولات حیوانات به حدی رسید که بوی بد آن باعث آزار بقیهی موجودات میشد. یاران نزد نوح رفتند و گفتند: این وضع اگر به همین ترتیب ادامه یابد ما همه از بین میرویم. نه میتوانیم به حیوانات بگوییم نخورید و فضولات نداشته باشید و نه میتوانیم در کنار این فضولات به زندگی ادامه دهیم. حضرت نوح از خداوند کمک خواست. از طرف خدا فرمان آمد، دستی بر خرطوم فیل بکش. حضرت دستی بر خرطوم فیل کشید، حیوان عطسهای کرد از خرطومش خوک بیرون پرید و شروع به خوردن فضولات و کثافات داخل کشتی کرد و در نتیجه همه جا تمیز شد.
گروهی معتقدند وقتی شیطان اوضاع را اینگونه دید دستی بر پشت خوک کشید و از بینی حیوان موش بیرون پرید و شروع به جویدن چوبهای کشتی نمود. یاران نزد حضرت نوح رفتند و گفتند: باید فکری برای موش بکنیم اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد آب به داخل کشتی وارد میشود و کم کم همهی ما غرق میشویم. حضرت دستی بر پشت شیر کشید، در حال گربهای خارج شد و موش را خورد. خوک با اینکه حیوان کثیفی بود، ولی به حیوانات داخل کشتی فخر میفروخت.
این ضرب المثل دربارهی آدمهای خودپسند و خودخواهی به کار میرود که خود را دسته بالا گرفته و خودشیفته و خودبزرگبین هستند.
برگرفته از کتاب ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشههای آن)، نوشتهی الهه رشمه.
نگاره: Brgfx (freepik.com)
گردآوری: فرتورچین