داستان کوتاه یکی از جنس همین فرشته‌ها

داستان کوتاه یکی از جنس همین فرشته‌ها

در دهکده‌ای دوردست زمین لرزه‌ی شدیدی رخ داده بود و تعداد زیادی کودک بی‌سرپرست مانده بودند. این کودکان در معیت یک بزرگتر به‌سمت مدرسه‌ی شیوانا به راه افتادند و پس از هفته‌ها پیاده‌روی و سختی به دهکده‌ی شیوانا رسیدند. سراغ مدرسه را گرفتند و پشت مدرسه منتظر ماندند تا برای کمک به آن‌ها چاره‌ای اندیشیده شود. اتفاقا وقتی کودکان به مدرسه رسیدند، شیوانا در دهکده نبود و تا یک هفته هم نمی‌آمد.
مردم دهکده قرار گذاشتند که هر کدام یک یا چند تا از این کودکان را در منزل خود جا و غذا دهند، تا شیوانا از راه برسد و برای تغذیه و اسکان آن‌ها فکری بکند. هر کدام از اهالی دهکده به سراغ بچه‌ها آمدند و یکی یکی آن‌ها را با خود بردند. در این میان شش بچه‌ی سیاه چرده و زشت باقی ماندند که هر کدام از آن‌ها به‌خاطر زلزله زخم‌های بدی برداشته بودند و هیچ‌کس آن‌ها را به‌خاطر دردسر زخمی بودن و نازیبایی ظاهری به منزل نبرد.
شب که شد زن و شوهر فقیری که فرزندی نداشتند با ظرف آشی بزرگ نزد بچه‌ها رفتند و با همکاری شاگردان مدرسه زخمهای‌شان را تیمار کردند و کنار آن‌ها آتشی درست کردند و در یک انبار کوچک پشت مدرسه برای کودکان زخمی محل خوابیدن درست کردند.​
روز بعد زن و مرد فقیر آب گرم درست کردند و یکی یکی بچه‌ها را شستند و جامه‌های آن‌ها را تمیز کردند و مرهم زخم‌های‌شان را عوض کردند و هر چه را در دسترس‌شان بود برای خوراک بچه‌ها فراهم کردند. این تیمار و پذیرایی از بچه‌های زشت و زخمی تا دو هفته ادامه داشت تا سرانجام شیوانا از سفر بازگشت.​
وقتی شیوانا از ماوقع خبردار شد، بلافاصله با همکاری بزرگان دهکده تصمیم گرفت فضای بزرگی را در کنار مدرسه برای نگهداری فرزندان بی‌سرپرست بسازند تا کودکان آواره نشوند. پول زیادی جمع شد و ساختمان محل مشخص و آماده شد. سرانجام قرار شد برای این محل یک سرپرست و مسئول انتخاب شود. هر کدام از آن خانواده‌هایی که یکی از کودکان زلزله‌زده را با خود برده بودند، انتظار داشتند که شیوانا یکی از آن‌ها را برای سرپرستی نوانخانه انتخاب کند. اما در مقابل حیرت همگان شیوانا همان زن و مرد فقیری را که به تیمار بچه‌های زشت و زخمی پرداخته بودند، شایسته‌ی سرپرستی و نگهداری نوانخانه می‌دانست.​
وقتی عده‌ای اعتراض کردند شوانا گفت: کسی که قرار است سرپرست این محل شود، باید بدون توجه به شکل و قیافه و ظاهر و بر اساس نیاز واقعی افرادی که به این‌جا پناه آورند به آن‌ها خدمت کنند. شما همه اهل خدمت هستید، اما این زن و مرد فقیر با همه‌ی آنچه داشتند، بدون این‌که انتظار پاداشی داشته باشند، فقط برای رضای خالق کائنات از جان و دل برای سالم نگهداشتن کودکان زخمی و پردردسر مایه گذاشتند.​ آن‌ها یک پارچه فرشته‌اند و اگر قرار باشد این محل واقعا به درد دردمندان و مصیبت‌زدگان بخورد، پس باید سرپرستان آن‌ها از جنس همین فرشته‌ها باشند.

 

نگاره: Sbs.com.au
گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۱۱ مشارکت کننده