داستان کوتاه واکنش ناصرالدین شاه در نخستین مواجهه با پنکه

داستان کوتاه واکنش ناصرالدین شاه در نخستین مواجهه با پنکه

ناصرالدین شاه قاجار در سومین سفرش به اروپا از کارخانه‌ها و مراکز صنعتی دیدار کرد. وی در آلمان برای نخستین بار در یک کارخانه‌ی تولید وسایل برقی، پنکه دید که البته مدتی قبل در اروپا اختراع شده بود. شاه قاجار درباره‌ی مواجهه با این وسیله‌ی جدید در سفرنامه‌اش نوشته است:
«کارخانه خیلی گرم بود و بوی قیر و بوهای دیگر و ما حرکت می‌کردیم و همه را می‌دیدیم، در بین گردش نسیم خنکی احساس کردیم، باد می‌وزید، مثل باد بهشت که در آن گرما و تعفن، آدم را زنده می‌کرد. ما تعجب کردیم از کجا باد می‌آید، بعد ملتفت شدیم از یک چرخی است، پرّه‌ پرّه ساخته‌اند، با الکطریسیطه (الکتریسیته: نیروی برق) حرکت می‌کند با سرعت زیاد و احداث باد می‌کند، اسبابی دارد که به حرکت انگشت چرخ می‌ایستد، یک مرتبه تعفن و گرما جهنم می‌شود، باز انگشت می‌گذارند به حرکت می‌آید، بهشت می‌شود. خیلی مغتنم دانستم و آنجا ایستادم، خنک شدم. باد طوری بود که دامن سرداری و کلیچه (جامه‌ی نیم‌تنه) را خوب حرکت می‌داد. گفتیم اگر ممکن است یکی از این چرخ‌ها بسازند برای ما به طهران بفرستند، سیمن (سیمون: صاحب کارخانه) گفت می‌سازم و می‌فرستم».
پنکه‌ی سفارشی ناصرالدین شاه مدتی پس از بازگشت وی از سفر فرنگ بالاخره به ایران رسید. این پنکه در کاخ گلستان که سیم‌کشی برق داشت، نصب شد. بعدها چهار پنکه‌ی دیگر هم برای استفاده در اندرونی و حرمسرای کاخ سفارش داده شد.
استفاده از پنکه برای مردم عادی حدود ۵۰ سال طول کشید. از سال ۱۳۲۰ شمسی به‌تدریج شبکه‌ی برق در شهرهای بزرگ ایران توسعه یافت و مردم عادی هم در خانه پنکه گذاشتند. از دهه‌ی ۴۰ شمسی هم که دیگر پنکه در ایران تولید شد و جنس وطنی شد و برای سال‌های طولانی تنها وسیله‌ی سرمایشی خانه‌ها بود.

 

نگاره: -
گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۴ مشارکت کننده