داستان کوتاه امیرارسلان و فرخ لقا

داستان کوتاه امیرارسلان و فرخ لقا
امیرارسلان نامدار، یکی از داستان‌های عامیانه‌ی زبان فارسی‌ست که در دوران ناصرالدین‌شاه قاجار ساخته و پرداخته شده است. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی امیرارسلان نامدار پسر ملکشاه پادشاه روم...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه شیر مجمع الوحوش ناصری

داستان کوتاه شیر مجمع الوحوش ناصری
در زمان ناصرالدین شاه به فرمان او منطقه‌ای وسیع و سرسبز در باغ بزرگی خارج از محدوده‌ی شهر تهران، برای نگهداری حیوانات وحشی درست شده بود که ساکنان آن روز شهر تهران، برای تماشای حیوانات...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه از آسمان افتاده

داستان کوتاه از آسمان افتاده
محمدابراهیم خان معمارباشی ملقب به وزیرنظام که مردی بسیار هوشیار و زیرک بود از طرف کامران میرزا نایب‌السلطنه (وزیر جنگ ناصرالدین شاه) مدتی حکومت تهران را بر عهده داشت.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه خرش از پل گذشت

داستان کوتاه خرش از پل گذشت
در زمان ناصرالدین شاه قاجار پیرمردی اهل حنیفقان، کنار رودخانه موردکی آسیاب آبی داشت که با آسیاب کردن گندم روزگار خوبی را می‌گذراند. پیرمرد یک گاو، ۸ گوسفند و ۴۰ درخت خرما و تعدادی مرغ داشت.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه پیشگویی کشته شدن ناصرالدین شاه

داستان کوتاه پیشگویی کشته شدن ناصرالدین شاه
ناصرالدین شاه قاجار در ۲۵ تیر سال ۱۲۱۰، در روستای کهنمو در نزدیکی اسکو یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی زاده و در ۱۲ اردیبهشت سال ۱۲۷۵ و در ۶۵ سالگی به‌دست میرزا رضا کرمانی در شهر ری کشته شد.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه نامه‌ی نظرعلی طالقانی به خدا

داستان کوتاه نامه‌ی نظرعلی طالقانی به خدا
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به‌نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه، طلبه در مدرسه‌ی مروی تهران بوده و ظاهرا آدم بسیار فقیری بوده است. یک روز نظرعلی به ذهنش می‌رسد که برای خدا نامه‌ای بنویسد.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه واکنش ناصرالدین شاه در نخستین مواجهه با پنکه

داستان کوتاه واکنش ناصرالدین شاه در نخستین مواجهه با پنکه
ناصرالدین شاه قاجار در سومین سفرش به اروپا از کارخانه‌ها و مراکز صنعتی دیدار کرد. وی در آلمان برای نخستین بار در یک کارخانه‌ی تولید وسایل برقی، پنکه دید که البته مدتی قبل در اروپا اختراع شده بود.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه ناصرالدین شاه و نقاشی گل

داستان کوتاه ناصرالدین شاه و نقاشی گل
روزی ناصرالدین شاه قاجار و همراهانش به باغ دوشان تپه رفتند. نهال گل سرخ قشنگی جلوی عمارت، نظر شاه را جلب کرد. فوری کاغذ و قلم برداشت و شروع به نقاشی آن گل نمود.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه ناصرالدین شاه و کریم شیره‌ای

داستان کوتاه ناصرالدین شاه و کریم شیره‌ای
ناصرالدین شاه به کریم شیره‌ای گفت: نام ابلهان عمده تهران را بنویس! کریم گفت: به شرط آن‌که نام هر کسی را بنویسم عصبانی نشوی و دستور قتل مرا صادر نکنی! شاه به کریم شیره‌ای قول داد.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه ماست و خیار ناصرالدین شاهی

داستان کوتاه ماست و خیار ناصرالدین شاهی
می‌گویند در زمان ناصرالدین شاه، روزی امیرکبیر که از حیف و میل سفره‌های خوراک درباری به تنگ آمده بود به شاه پیشنهاد کرد که برای یک روز آن‌چه رعیت می‌خورند را میل فرمایند.
دنباله‌ی نوشته