روزی کشور انگلستان اقدام به واردات قورباغه میکند و یک شرکت جهان سومی هم هزار عدد قورباغه به آن کشور میفرستد. در فرودگاه نمایندهی شرکت انگلیسی مشاهده میکند که درب جعبهی حاوی قورباغهها باز است و از مسئول تحویلدهی سوال میکند که آیا تعداد آنها درست است یا خیر.
مرد جهان سومی پاسخ میدهد که میتوانید آنها را بشمارید. مرد انگلیسی پس از اطمینان از صحیح بودن تعداد قورباغهها، با تعجب میپرسد که چطور حتی یک قورباغه هم در مسیر از جعبه بیرون نپریده است که در پاسخ میشنود:
اولا هیچ کدام از قورباغههای جهان سومی حال پریدن ندارند، ثانیا اگر احیانا قورباغهای هم قصد پریدن کند، سایر قورباغهها پاهای او را میگیرند و به پایین میکشند.
نکته: راستی من و شما خیلی باید مواظب باشیم که در کار و زندگیمان مانند این قورباغهها نشویم! در جهان سوم هر کس کار بزرگی انجام میدهد، در کنار آن دو وسیلهی چوبی قوی نیز میسازد. یکی نردبانی برای بالا رفتن دیگران، یکی چماقی برای آنکه دیگران بر سرش بکوبند. رمز پیشرفت کشورهای موفق در آن است که، از ساخت این دو وسیله، در کنار کار بزرگ انجام شده، جلوگیری میکنند.
برگرفته از کتاب تغییر از من آغاز میشود، نوشتهی مسعود لعلی.
نگاره: Geoff Heard (msa.vic.gov.au)
گردآوری: فرتورچین