روزی روزگاری، در زمانی که اعراب تازه ایران را فتح کرده بودند و دین اسلام تازه وارد ایران شده بود، مسلمانان عرب خیلی دوست داشتند بر ایران که سرزمین آباد و خوش آب و هواتری بود حکومت کنند. در زمان خلفای بنیامیه حکومت ایران زیر نظر حاکمان کوفه و بصره اداره میشد. یکی از این حاکمان عبیدالله زیاد و دیگری عبیدالله بن ثقفی بود که هر کدام بر بخشهایی از ایران حکومت میکردند.
عبیدالله در زمان قیام کربلا به جای خود سعد بن وقاص را حاکم ری اعلام کرد و او را به این دیار فرستاد، چون شهر ری جایی آباد و خوش آب و هوا بود و محصولات کشاورزی خوبی هم داشت، او خیلی خوشحال شد، چون بهترین گندم در آن دوره در شهر ری کشت میشد و مرغوبترین نان را با آن میپختند.
هنوز سعد بن وقاص به شهر ری نرسیده بود که با بالا گرفتن فجایع کربلا عبیدالله درخواست کمک کرد و او را به کوفه فراخواند. سعد بن وقاص رویارویی با اهل بیت را نپذیرفت. ولی ابن زیاد گفت به شرط اینکه سعد با اهل بیت بجنگد حکومت و فرمانروایی ری را به او بازمیگرداند. سعد بن وقاص که سالها در انتظار حکومت ری بود و نمیخواست چنین موقعیتی را به این آسانی از دست دهد، تصمیم گرفت به کوفه بازگردد با ابن زیاد صحبت کند و راهی بیابد، تا هم با خانوادهی پیامبر وارد جنگ نشود و هم حکومت ری که سالها در آرزویش بوده را از دست ندهد.
ابن زیاد نپذیرفت، سعد بن وقاص مجبور شد که یکی را انتخاب کند و او حکومت ری را پذیرفت، ولی پیکار با اهل بیت پیامبر هم کار آسانی برایش نبود. سعد با سپاه خود وارد دشت کربلا شد و در آنجا اردو زد. تصمیم گرفت شبی با معاونینش به دیدار امام حسین برود. امام با او صحبت کرد و او را از جنگ نهی کرد. عمر سعد جواب داد: من چارهای جز جنگ ندارم. اگر نجنگم ابن زیاد خانه و زندگی مرا در ری از بین میبرد. امام قول دادند، ضرر و زیان احتمالی او را جبران کنند. ولی در نهایت سعد بن وقاص نپذیرفت از حکومت بر ری دست بکشد. امام فرمودند: تو از گندم ری هیچ بهرهای نمیبری.
بعد از این مذاکرات سعد بن وقاص به اردوگاه خود بازگشت و در نهایت بعد از واقعهی کربلا سعد بن وقاص به هیچ یک از آرزوهایی که به دنبالشان وارد جنگ شده بود نرسید، چون بعد از چند سال بهدستور مختار ثقفی که به خونخواهی امام و یاران مظلومش قیام کرد، خودش و فرزندش به قتل رسیدند.
این ضرب المثل زمانی بهکار میرود که کسی بخواهد از هر دو سو، سود کند، ولی از هر دو سو زیان ببیند.
برگرفته از کتاب ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشههای آن)، نوشتهی الهه رشمه.
نگاره: Oleksandr Ryzhkov (freepik.com)
گردآوری: فرتورچین