روزی روزگاری، پیرزن ناتوانی بود که از مال دنیا هیچ چیزی نداشت، جز یک خانهی کوچک. از وقتی که شوهرش از دنیا رفته بود چون فرزندی نداشت تا کمکش کند دیگر حتی نانی هم برای خوردن در خانهاش پیدا نمیشد. پیرزن برای اینکه از گرسنگی نمیرد، مجبور بود تا با آن سن و سال در خانهی دیگران کار کند.
یک روز پیرزن خسته از کار برمیگشت که دید دو نفر جلوی در خانهی او با هم بگو مگو میکنند. با خودش گفت: این دو نفر کی هستند؟ من که نه آشنایی دارم به دیدن من بیایند و نه من آنها را میشناسم. پیرزن همینطور که با خودش داشت فکر میکرد، دید دعوای بین آن دو نفر بالا گرفت و کم مانده یکدیگر را کتک بزنند. جلوتر رفت و شنید که این یکی میگوید: اینجا حق من است! دیگری میگفت: نه خیر، اول من رسیدم، پس حق با من هست؟ اولی میگفت: مهم نیست اول کی رسیده، من مدتهاست میخواهم به این خانه بیایم؟ دومی گفت: حالا که من در زدم. هر کس آمد دم در من با او صحبت میکنم و میبینی که کاری نمیتوانی بکنی.
با شنیدن این حرفها پیرزن مطمئن شد که این دو نفر دزد نیستند، چون در خانه را زدهاند، ولی این دو نفر در خانهی این پیرزن بیچیز چهکار میکردند. بالاخره تصمیم گرفت جلوتر برود، تا سر از کار آنها دربیاورد. کلیدش را در دست گرفت جلوتر رفت تا در خانهاش را باز کند. وقتی جلوتر رفت به آنها گفت: چی شده؟ شما سر چی دعوا میکنید؟ آن دو نفر به پیرزن گفتند: خواهش میکنم مادرجان شما دنبال کار خودتان بروید. دست از سر ما بردارید.
پیرزن گفت: من کاری با شما ندارم، فقط میخواهم بدانم سر چی دعوایتان شده؟ بعد آنها گفتند: ببین مادر جان ما دو نفر با هم آمدیم در این خانه برای گدایی، ولی با هم حرفمان شده. او میگوید اول رسیده و من میگویم این حقی محسوب نمیشد، من هم مدتهاست میخواهم به در این خانه بیایم.
پیرزن خندهاش گرفت و در حالی که کلیدش را نشان میداد بهطرف در خانه رفت، در خانه را باز کرد و زمانی که وارد خانه شد برگشت، رو به آسمان گفت: خدایا شکرت، گدا به گدا رحمت به خدا. عزیزم در خانهی من حتی نانی برای خوردن پیدا نمیشود. بعد شما برای گدایی از خانهی منِ بیچیز، با هم دعوا میکنید.
این ضرب المثل زمانی بهکار میرود که تهیدستی از یکی از خودش تنگدستتر درخواست یاری کند و تنگدست نیز درخواست او را نپذیرد.
برگرفته از کتاب ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشههای آن)، نوشتهی الهه رشمه.
نگاره: Poetryandshortstory.wordpress.com
گردآوری: فرتورچین