در زمانهای گذشته، کاروانهایی که برای حج به مکه و مدینه میرفتند، بهجز خطر راهزنها با گروهی مردم آزار نیز روبهرو بودند که مشکلاتی را در طول اقامت آنها در خانهی خدا ایجاد میکردند. این گروهها هر روز غروب به کاروانسراهای محل اقامت کاروانهای حجاج میرفتند و همین که میدیدند، آنها آش یا پلویی برای شام خود بر روی آتش گذاشتهاند، از داخل کیسههایی که همراهشان بود، سوسماری صحرایی را خارج می کردند و آن را به داخل دیگ غذای حجاج میانداختند و میگفتند: حاجی ما هم شریکیم! این گروه میدانستند که حجاج بخت برگشته هر چقدر هم گرسنه باشند، دیگر نمیتوانند ذرهای از این غذا را در دهانشان بگذارند، در واقع این گروهها از این شرایط سوء استفاده میکردند و همهی غذای حجاج را صاحب میشدند.
این ضرب المثل دربارهی کسانی بهکار میرود که بخواهند خود را با گروهی شریک کنند و از سود شریک شدن بهرهی فراوانی ببرند.
برگرفته از کتاب ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشههای آن)، نوشتهی الهه رشمه.
همین داستان بهگونهای دیگر:
در روزگاران گذشته طولانیترین سفر مردم، سفر حج بود. در یکی از آن روزگاران گروهی از مسافران مکه در نزدیکی این شهر چادر زدند و برای اینکه غذا آماده شود، هر کدام کاری انجام دادند. بالاخره غذا آماده شد و بوی خوش آن همهجا پیچید. همین که آمادهی خوردن آن شدند، گروهی به آنها نزدیک شدند و گفتند: حاجی ما هم شریکیم! آشپزباشی گفت: ولی این غذا کم است و هر کس چیزی برای درست کردن آن آورده است.
آنها هم بدون درنگ یک موش داخل دیگ انداختند و گفتند: ما هم شریکیم چون ما هم گوشت آوردهایم. با دیدن این صحنه حاجیها ناراحت شدند و حالشان بد شد و گفتند: گوشت موش حرام است و اصلا ما غذا نخواستیم. با دیدن این وضع، آن گروه سوء استفاده کردند و غذا را تا ته قابلمه خوردند و گفتند: چون خودمان باعث شدیم غذای شما حرام شود، خودمان همه را میخوریم.
این ضرب المثل دربارهی کسانی بهکار برده میشود که بدون سختی و دشواری و با فریب کوشش میکنند از دستاورد کار دیگران بهرهبرداری کنند.
نگاره: -
گردآوری: فرتورچین