بر طبق قرآن مجید پسران حضرت یعقوب و پیروان آیین یهود را قوم بنی اسرائیل مینامند. در زمانی که حضرت موسی به پیامبری رسیدند، این قوم به ایشان ایمان نیاوردند و هر روز به عناوین مختلف حضرت موسی را مورد اذیت و آزار قرار دادند و هر روز به شکلی از او معجزه و کرامت میخواستند. حضرت موسی هر آنچه آنها مطالبه میکردند، به قدرت خداوندی انجام میداد. ولی هنوز مدت کوتاهی از اجابت درخواست آنها نمیگذشت که خواستهی بعدی خود را از دین تازه بیان میکردند.
زمانی که در جنگ با فرعون، او قوم بنی اسرائیل و حضرت موسی را تعقیب کرد. وقتی به رود بزرگ نیل رسیدند، مردم قوم بنی اسرائیل نمیتوانستند از آن گذر کنند و هر لحظه سپاه فرعون به آنها نزدیکتر میشد. در نهایت به اذن خدا بزرگترین معجزهی موسی رخ داد و آب رودخانه شکاف برداشته، خشکی نمایان شد و قوم بنی اسرائیل به سلامت از رودخانه گذشتند. وقتی سپاه فرعون خواست از شکاف رد شود، آب بر سرشان فرو ریخت و سپاهیان فرعون از بین رفتند.
بعد از مدتی که گذشت قوم بنی اسرائیل به موسی گفتند: ما به تو ایمان نمیآوریم، تا وقتی که قدرت خداوندی پروردگارت را در این بیابان خشک و بیآب و علف به ما نشان دهی. سپس به فرمان خدا ابری مانند سایبان بر سر قوم بنی اسرائیل نازل شد و خداوند برای آنها غذا فرستاد. بعد این قوم از موسی آب شیرین طلب کردند. حضرت موسی به فرمان الهی عصایش را به سنگی زد و از آن دوازده چشمه خارج شد که اقوام و قبایل دوازده گانهی قوم بنی اسرائیل از آن نوشیدند و سیراب شدند.
پس از مدتی بهانهای تازه آوردند که یکنواخت و یک طعم بودن غذا به مزاج ما سازگار نیست. از خدایت بخواه تا سبزی، حبوبات، سیر و پیاز برای ما بفرستد. بعد از مدتی قتلی میان قوم بنی اسرائیل رخ داد، ولی آنها نتوانستند قاتل را بیابند. دوباره به سراغ پیامبر قومشان آمدند و از او خواستند تا از پروردگارش کمک بگیرد و بتوانند قاتل را پیدا کنند. حضرت موسی خواسته قومش را نزد خدا مطرح کرد و خداوند فرمودند: گاوی را بکشید، دم گاو را به جسد مقتول بزنید به زبان میآید و نام قاتل را میگوید. ولی مردم باز پرسیدند از خدا بپرس چه گاوی؟ چه رنگی؟ چه سنی؟
اساس کار قوم بنی اسرائیل ایراد و بهانه گیری بود. آنها دوباره اعتراض کردند و بهانه آوردند و همچنان حضرت موسی را آزار میدادند و در نهایت هم آنگونه که شایستهی لطف الهی بود به حضرت موسی ایمان نیاوردند.
خردهگیری و بهانهگیری بیجا کردن. این ضرب المثل زمانی بهکار برده میشود که کسی برای درستانگاری کارهای خود، بهانههای نادرست بیاورد.
برگرفته از کتاب ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشههای آن)، نوشتهی الهه رشمه.
نگاره: Moody Publishers (freebibleimages.org)
گردآوری: فرتورچین