دو دوست در ایستگاه راهآهن نیکولایوسکایا به هم رسیدند: یکی مردی چاق و دیگری مردی لاغر. از لبهای چرب مرد چاق که مثل گیلاسهای رسیده برق میزد، پیدا بود که بهتازگی در رستوران ایستگاه...
چند روز پیش، خانم یولیا واسیلی یونا، معلم سرخانهی بچهها را به اتاق کارم دعوت کردم. قرار بود با او تسویه حساب کنم. گفتم: بفرمایید بنشینید یولیا واسیلی یونا! بیایید حساب و کتابمان را روشن کنیم.
آنتون پاولوویچ چخوف پزشک، داستاننویس، طنزنویس و نمایشنامهنویس پُرآوازهی روس بود. این نویسندهی بزرگ با آنکه زندگی کوتاهی داشت، ولی توانست بیش از ۷۰۰ اثر ادبی از خود به یادگار بگذارد.