داستان کوتاه اهریمن درون ۳۰ مرداد ۰۳ داستان کوتاه داستانهای کوتاه انگیزشی ، فهیم عطار چشم بسته دو کیلو سیب خریدم و گاز دادم تا خانه و انداختم توی سینک ظرفشویی و غسل کرونا دادم و ریختم توی سبد. ده تا سیب بودند. همانجا فهمیدم که سه تای آنها نیمهکپکزدهاند و از زردی رسیدهاند به قهوهای.دنبالهی نوشته