داستان کوتاه ابومسلم خراسانی و جوان معمار ۱۵ تیر ۰۳ داستان کوتاه داستانهای کوتاه مدیریتی ، داستانهای کوتاه تاریخی ، ابومسلم خراسانی شاگرد معمار، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود. گاهی تا گوشی برای شنیدن مییافت شروع میکرد تعریف نمودن از تواناییهای خویش در معماری و در نهایت مینالید از این که کسی قدر او را نمیداند و حقوقش پایین است.دنبالهی نوشته