داستانکهای ابن سینا و بهمن یار، ناپلئون بناپارت و پیروزی، آروم باش فرهاد، درس گرگ به بچه گرگ، خوشحالی، عمههای پیر، چرایی عمر دراز فرعون، هوشنگ و معلم و...
داستانکهای موقع اذان ظهر بود، كمربند، منتظر اتوبوس، اسکندر مقدونی و سرباز، لالایی آرامبخش، میرم خونهی بابام، ناپلئون بناپارت و مادر سرباز، کسری و خوانسالار و...
بعد از مقاومت محمدکریم در مقابل فرانسویها در مصر و شکست او، قرار براعدامش شد، که ناپلئون او را فراخواند و گفت: سخت است برایم کسی را اعدام کنم که برای وطنش مبارزه میکرد.