قورباغه‌ی پلنگی شمالی (دوزیستی از خانواده‌ی قورباغه‌های راستین)

قورباغه‌ی پلنگی شمالی (دوزیستی از خانواده‌ی قورباغه‌های راستین)
قورباغه‌ی پلنگی شمالی جانوری نیمه‌آبزی و شب‌زی است. همچنین این قورباغه به‌جز زمان زادآوری، جانوری تنهازیست است. این جانوران بدنی کوتاه و بدون دُم، پوستی هموار و چشمانی درشت با مردمک افقی دارند.
دنباله‌ی نوشته

قورباغه‌ی سبز (دوزیستی از خانواده‌ی قورباغه‌های راستین)

قورباغه‌ی سبز (دوزیستی از خانواده‌ی قورباغه‌های راستین)
قورباغه‌ی سبز جانوری نیمه‌آبزی و شب‌زی است. همچنین این قورباغه به‌جز زمان زادآوری، جانوری تنهازیست است. این جانوران بدنی کوتاه و بدون دُم، پوستی هموار و چشمانی درشت با مردمک افقی دارند.
دنباله‌ی نوشته

گاوغوک آمریکایی (دوزیستی از خانواده‌ی قورباغه‌های راستین)

گاوغوک آمریکایی (دوزیستی از خانواده‌ی قورباغه‌های راستین)
گاوغوک آمریکایی بزرگ‌ترین قورباغه‌ی آمریکای شمالی است. افزون بر این، گاوغوک آمریکایی جانوری نیمه‌آبزی و شب‌زی است. همچنین این گاوغوک به‌جز زمان زادآوری، جانوری تنهازیست است.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند

داستان کوتاه عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند
در زمان نبوت حضرت سلیمان پیرمردی زندگی می‌کرد که با این‌که سال‌های زیادی عمر کرده بود، ولی نمی‌خواست بمیرد. یک روز صبح که پیرمرد می‌خواست سرکار برود. همین که از خانه خارج شد...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه عطایش را به لقایش بخشید

داستان کوتاه عطایش را به لقایش بخشید
در روزگاران قدیم تاجری در هنگام سفر گرفتار راهزنان شد و تمام دارایی‌اش را یک شبه از دست داد. او که مرد سرشناس و بزرگی بود، بی‌پولی و تهی‌دستی خیلی آزارش می‌داد، ولی آن‌قدر آبرومند بود...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه کلاغ هوشمند

داستان کوتاه کلاغ هوشمند
روایت کرده‌اند که در زمان‌های بسیار دور در نزدیکی‌های شهری بزرگ، کوهی بود بسیار بلند که بر روی آن کوه صدها درخت تنومند و بزرگ و پرشاخ و برگ روییده بود و بر روی یکی از درختان...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه عیسی به دین خود، موسی به دین خود

داستان کوتاه عیسی به دین خود، موسی به دین خود
زمانی که اسلام دین تازه‌ای بود و تعداد مسلمانان در شهر مکه هنوز کم بود، کافران مردم تازه مسلمان شده را از هر راهی که می‌توانستند مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند تا از دین و آیین جدید خود دست بردارند.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه امتحان عیاران

داستان کوتاه امتحان عیاران
روایت کرده‌اند که در زمانی نه چندان دور و در شهری کوچک عده‌ای از عیاران جوانمرد نشسته بودند و مشغول صحبت با یکدیگر بودند که مردی را دیدند که وارد آن مکانی که آن‌ها بودند شد و سلام کرد.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه پیرزن فقیر

داستان کوتاه پیرزن فقیر
در روزگاران گذشته، پیرزن فقیری بود که از مال دنیا فقط یک خانه‌ی مخروبه داشت و با فقر و فلاکت روزگار می‌گذرانید و تنها کاری که از دستش برمی‌آمد، این بود که روزها را در جلوی در خانه‌اش می‌نشست...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه مرد وام‌دار و خواجه‌ی بخشنده

داستان کوتاه مرد وام‌دار و خواجه‌ی بخشنده
در روزگارانی نه چندان دور، مردی زندگی می‌کرد که برای امرار معاش و گذران زندگی و خرج خود و زن و فرزندانش بسیار قرض کرده بود و به همین جهت به افراد زیادی بدهکار بود.
دنباله‌ی نوشته