میگویند که دو برادر بودند، پس از مرگ پدر یکی جای پدر به زرگری نشسته، دیگری برای آنکه از وسوسهی نفس شیطانی به دور ماند، از مردم کناره گرفته و غارنشین گردید.
در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط میدانی راجع به یکی از شاگردانت چه شنیدهام؟
حکایت میکنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد. سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت: این سبد گردو را هدیه میدهم به مردم این دهکده.
روزی کلاهفروشی از جنگلی میگذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. کلاهها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاهها نیست. بالای سرش را نگاه کرد.
زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی پیدا کرد که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود.
پادشاهی دچار حادثهی خطیری شد. نذر کرد که اگر در آن حادثه پیروز و موفق گردد. مبلغی پول به پارسایان بدهد. او به مراد رسید و کام دلش برآمد. وقت آن رسید که به نذرش وفا کند.
زن به شیطان گفت: آیا آن مرد خیاط را میبینی؟ میتوانی بروی وسوسهاش کنی که همسرش را طلاق دهد یا نه؟ شیطان گفت: آری و این کار بسیار آسان است و راحت از پسش برمیآیم.
خانوادهی عقربماهیان Scorpaenidae، خانوادهای از زیرراستهی عقربماهیسانیان، از راستهی عقربماهیسانان و از ردهی پرتوبالگان هستند. در این نوشته که به بخش پنجم خانوادهی عقربماهیان میپردازد...
خانوادهی عقربماهیان Scorpaenidae، خانوادهای از زیرراستهی عقربماهیسانیان، از راستهی عقربماهیسانان و از ردهی پرتوبالگان هستند. در این نوشته که به بخش چهارم خانوادهی عقربماهیان میپردازد...