داستان کوتاه سقراط و دانش‌آموز مشتاق

داستان کوتاه سقراط و دانش‌آموز مشتاق
زمانی دانش‌آموز مشتاقی بود که می‌خواست به خرد و بصیرت دست یابد. به نزد خردمندترین انسان شهر، سقراط، رفت تا از او مشورت جوید. سقراط فردی کهنسال بود و درباره‌ی بسیاری مسائل آگاهی زیادی داشت.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه خوشبینی و انتظار مثبت

داستان کوتاه خوشبینی و انتظار مثبت
گفته می‌شود که بیشتر اوقات سقراط جلوی دروازه‌ی شهر آتن می‌نشست و به غریبه‌ها خوشامد می‌گفت. روزی غریبه‌ای نزد او رفت و گفت: من می‌خواهم در شهر شما ساکن شوم. این‌جا چگونه مردمی دارد؟
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه سه پرسش سقراط

داستان کوتاه سه پرسش سقراط
در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط می‌دانی راجع به یکی از شاگردانت چه شنیده‌ام؟
دنباله‌ی نوشته