داستان کوتاه سلیمان و بلقیس

داستان کوتاه سلیمان و بلقیس
سلیمان و بلقیس یا سلیمان و ملکه‌ی سبا منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی ابوالفضل کمال‌الدین حیاتی گیلانی از شاعران سده‌های دهم و یازدهم هجری قمری است. داستان سلیمان و بلقیس از داستان‌های قرآن کریم است.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند

داستان کوتاه عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند
در زمان نبوت حضرت سلیمان پیرمردی زندگی می‌کرد که با این‌که سال‌های زیادی عمر کرده بود، ولی نمی‌خواست بمیرد. یک روز صبح که پیرمرد می‌خواست سرکار برود. همین که از خانه خارج شد...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه حضرت سلیمان و دربند کردن شیطان

داستان کوتاه حضرت سلیمان و دربند کردن شیطان
حضرت سلیمان از بیت‌المال استفاده نمی‌کرد. کارش زنبیل‌بافی بود و زنبیل می‌بافت. غلامی داشت که این زنبیل‌ها را می‌برد می‌فروخت و نصف پول را به فقرا صدقه می‌داد و با نصف دیگر هم غذای ساده‌ای تهیه می‌کرد.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه دو قورت و نیمش هم باقیه

داستان کوتاه دو قورت و نیمش هم باقیه
چون حضرت سلیمان بعد از مرگ پدرش داود به رسالت و پادشاهی رسید از خداوند خواست که همه‌ی جهان و موجودات آن و همه‌ی زمین و زمان و عناصر چهارگانه و جن و پری را بدو بخشد.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه پرنده و سلیمان نبی

داستان کوتاه پرنده و سلیمان نبی
در عصر حضرت سلیمان نبی، پرنده‌ای برای نوشیدن آب به‌سمت برکه‌ای پرواز کرد، اما چند کودک را بر سر برکه دید. پس آن‌قدر انتظار کشید تا کودکان از آن برکه متفرق شدند.
دنباله‌ی نوشته