داستان کوتاه نیش عقرب نه از ره کین است

داستان کوتاه نیش عقرب نه از ره کین است
می‌گویند روزی عقربی به نزد قورباغه‌ای که بر لب برکه نشسته بود می‌آید و از آن می‌خواهد که او را بر پشت خود سوار کرده و به خانه‌اش که در طرف دیگر برکه بود ببرد. قورباغه دوست داشت که این کار را بکند...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه به سیم آخر زدن

داستان کوتاه به سیم آخر زدن
برای این ضرب المثل سه وجه تسمیه و ریشه نام برده‌اند: وجه تسمیه‌ی نخست مربوط به عالم موسیقی است. وجه تسمیه‌ی دوم مربوط به سکه‌ی نقره‌ای ته جیب است و وجه تسمیه‌ی سوم مربوط به دست زدن به سیم فاز و هلاک شدن است.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه شتر را به نمد داغ می‌کنند

داستان کوتاه شتر را به نمد داغ می‌کنند
شتری از صاحب خود به شتری دیگر شکایت کرد که همواره بارهای گران بر پشت من می‌گذارد و مرا طاقت تحمل آن نیست. شتر پرسید: بار او چه چیز است که از حمل آن عاجزی؟ گفت: اغلب اوقات نمک است.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه گر نگهدار من آنست که من می‌دانم

داستان کوتاه گر نگهدار من آنست که من می‌دانم
آقامحمدخان قاجار در دوران سلطنت خویش، دو بار به جنگ روس‌ها و فتح گرجستان شتافت. بار اول در سال ۱۰۲۹ هجری قمری با شصت هزار سپاهی به گرجستان عزیمت کرد و هراکلیوس، فرماندار آن‌جا را...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه موقع رقص من هم می‌شه

داستان کوتاه موقع رقص من هم می‌شه
خر و اشتری به دور از آبادی به‌طور آزادانه باهم زندگی می‌کردند. نیمه‌شبی در حال چریدن، حواس‌شان نبود که ناگهان وارد آبادی انسان‌ها شدند. شتر چون متوجه خطر شد، رو به خر کرد و گفت...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید

داستان کوتاه قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید
در روزگاران گذشته، تاجری که با دادوستد در شهرهای مختلف ایران توانسته بود ثروت قابل توجهی را جمع‌آوری کند، تصمیم گرفت تجارتش را گسترش دهد و این بار کالاهای تجاری خود را توسط کشتی از آب‌ها بگذراند.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه تنبل‌خانه‌ی شاه عباسی

داستان کوتاه تنبل‌خانه‌ی شاه عباسی
شاه عباس کبیر یک روز گفت: خدا را شکر! همه‌ی اصناف در مملکت ایران به نوایی رسیده‌اند و هیچ کس نیست که بدون درآمد باشد. سپس خطاب به مشاوران خود گفت: همین‌طور است؟ همه سخن شاه را تایید کردند.
دنباله‌ی نوشته