داستان کوتاه یک آشی برات بپزم، که یک وجب روش روغن باشه

داستان کوتاه یک آشی برات بپزم، که یک وجب روش روغن باشه
ناصرالدین شاه سالی یک بار آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. رجال مملکت هم برای تهیه‌ی آش جمع می‌شدند و هر یک کاری انجام می‌دادند.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه شاهین و چنگیز خان مغول

داستان کوتاه شاهین و چنگیز خان مغول
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیر و کمان‌شان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق‌تر و بهتر بود.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه ابومسلم خراسانی و جوان معمار

داستان کوتاه ابومسلم خراسانی و جوان معمار
شاگرد معمار، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود. گاهی تا گوشی برای شنیدن می‌یافت شروع می‌کرد تعریف نمودن از توانایی‌های خویش در معماری و در نهایت می‌نالید از این که کسی قدر او را نمی‌داند و حقوقش پایین است.
دنباله‌ی نوشته