داستان کوتاه پررو بازی کلاغ و خرس

داستان کوتاه پررو بازی کلاغ و خرس
یه کلاغ و یه خرس سوار هواپیما بودن. کلاغه سفارش چایی می‌ده. چایی رو که میارن یه کمیشو می‌خوره، باقیشو می‌پاشه به مهموندار. مهموندار می‌گه: چرا این کارو کردی؟ کلاغه می‌گه: دلم خواست...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه روستایی فقیر و ملای ده

داستان کوتاه روستایی فقیر و ملای ده
روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد ملای ده رفت و گفت: آملا، فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده‌ام. از روی زن و بچه‌هایم خجالت می‌کشم.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه مصاحبه‌ی استخدامی

داستان کوتاه مصاحبه‌ی استخدامی
مصاحبه کننده: در هواپیمایی ۵۰۰ عدد آجر داریم، ۱ عدد آن‌ها را از هواپیما به بیرون پرتاب می‌کنیم. الان چند عدد آجر داریم؟ متقاضی: ۴۹۹ عدد! مصاحبه کننده: سه مرحله‌ی قرار دادن یک فیل داخل یخچال را شرح دهید.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه تماشای ستاره‌ی هالی

داستان کوتاه تماشای ستاره‌ی هالی
رییس یک کارخانه‌ی بزرگ معاون شیرازی خود را احضار و به او می گوید: روز دوشنبه، حدود ساعت ۷ غروب، ستاره‌ی دنباله‌دار هالی دیده خواهد شد. نظر به این‌که چنین پدیده‌ای هر ۷۸ سال یکبار تکرار می‌شود...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه همکلاسی

داستان کوتاه همکلاسی
تاکنون پيش آمده که به فردى هم سن و سال خود نگاه کرده باشيد و پيش خود گفته باشيد: نه، من مطمئنا اين‌قدر پير و شکسته نشده‌ام؟ اگر جوابتان مثبت است از داستان زير خوشتان خواهد آمد.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه حال کردن

داستان کوتاه حال کردن
راهنمایی بودم که در انشا نوشتم «چقدر بوی پرتقال روی بخاری حال می‌دهد» و معلم بعد از بیان جمله‌ی «گه نخور» سه عدد مداد را لای انگشتانم خورد کرد که بفهمم «حال» کلمه‌ی خوبی نیست و هر جایی کاربرد ندارد.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه شوخ طبعی عبدالرحمن جامی

داستان کوتاه شوخ طبعی عبدالرحمن جامی
هاتفی خرجردی یا هاتفی جامی شاعر ایرانی اواخر روزگار تیموری و اوایل دوره‌ی صفویه است. او پسر خواهر شاعر ایرانی عبدالرحمن جامی بود. بنا به نوشته‌ی استاد خلیل الله خلیلی او هنگامی که می‌خواسته...
دنباله‌ی نوشته