در روزگاران خیلی قدیم، در نیشابور پادشاهی بود کم حوصله و تند مزاج. او دلش میخواست که خوی مهربانی و عطوفت داشته باشد، ولی نمیتوانست آنطور که دلش میخواست باشد.
خسرو و گل یا گل و هرمز یا خسرونامه منظومهای عاشقانه سرودهی عطار نیشابوری شاعر و عارف ایرانی سدههای ششم و هفتم هجری قمری است. این مثنوی تنها منظومهی عطار است که از روایت عشق دو شاهزاده سخن میگوید.
شیخ صنعان و دختر ترسا یا شیخ سمعان و دختر ترسا داستانی عاشقانه و عارفانه از کتاب منطقالطیر سرودهی عطار نیشابوری شاعر و عارف ایرانی سدههای ششم و هفتم هجری قمری است.
بکتاش و رابعه، داستان بیست و یکم از کتاب الهینامه سرودهی عطار نیشابوری شاعر و عارف ایرانی سدههای ششم و هفتم هجری قمری است. همچنین این داستان با نام منظومهی گلستان ارم یا بکتاشنامه...
در روزگاران گذشته، پیرزن فقیری بود که از مال دنیا فقط یک خانهی مخروبه داشت و با فقر و فلاکت روزگار میگذرانید و تنها کاری که از دستش برمیآمد، این بود که روزها را در جلوی در خانهاش مینشست...
در روزگاران گذشته، حاکم یکی از شهرها دختر زیبایی داشت که از همهی دختران شهر زیباتر بود و بیشتر جوانان شهر خواستار و عاشق او بودند. در مثل عاشق به کسی گفته میشود که چیزی را و یا کسی را...
ابوسعید ابوالخیر با پیری در حمام بود. پیر از گرمای دلکش و هوای خوش حمام فصلی تمام گفت. ابوسعید گفت: میدانی چرا این جایگاه خوش است؟ پیر گفت: چون شیخی مثل تو در این حمام است.