داستان کوتاه سرگذشت غم‌انگیز نخستین سماورساز ایرانی

داستان کوتاه سرگذشت غم‌انگیز نخستین سماورساز ایرانی
در آغاز سال ۱۲۶۶ قمری ملک التجار روسیه «ویش قرتسوف» سماوری با یک دست ظرف چایخوری برای «امیرکبیر» ارمغان فرستاد. امیر همان سماور را برای یکی از صنعتگران زبردست...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه فردریک کبیر و آزادی اندیشه

داستان کوتاه فردریک کبیر و آزادی اندیشه
فردریک کبیر یا فریدریش کبیر، که از سال ۱۷۴۰ تا ۱۷۸۶ بر کشور آلمان حکومت می‌کرد، معتقد به آزادی اندیشه بود و رشد فکری مردم را در گرو آن می‌دانست. او یک روز سوار بر اسب با همراهانش...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه رضاشاه و نابینای مادرزاد

داستان کوتاه رضاشاه و نابینای مادرزاد
روزی رضاشاه و هیات همراه با ماشین جیپ در حال حرکت به‌سوی جنوب بود که سر راه از یزد رد می‌شود و می‌بیند که مردم زیادی در آن‌جا گرد هم جمع شده‌اند. رضاشاه به جلو می‌رود و از حاضرین می‌پرسد که چه خبر شده؟
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه شجاعت نادرشاه و بی‌لیاقتی شاه تهماسب

داستان کوتاه شجاعت نادرشاه و بی‌لیاقتی شاه تهماسب
در اواخر سلطنت شاه تهماسب دوم هنگامی که نادر مشغول جنگ در صفحات شرق ایران بود، شاه تهماسب جهت نمایش جنگاوریش به عثمانی حمله کرده و شکست سنگینی خورد و در یک عهدنامه‌ی ننگین...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه از آسمان افتاده

داستان کوتاه از آسمان افتاده
محمدابراهیم خان معمارباشی ملقب به وزیرنظام که مردی بسیار هوشیار و زیرک بود از طرف کامران میرزا نایب‌السلطنه (وزیر جنگ ناصرالدین شاه) مدتی حکومت تهران را بر عهده داشت.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه یک حکم سواد هم برای او بنویس

داستان کوتاه یک حکم سواد هم برای او بنویس
وقتی کریم‌خان در کوه‌های غرب در جنگ با آزادخان از ناحیه‌ی پا مجروح شد، خود را به اشترینان رساند و به خانه‌ای پناه برد. صاحب خانه ملامحمدجعفر نامی بود و خواست او را براند.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه من خدا نیستم، من هیروهیتو هستم

داستان کوتاه من خدا نیستم، من هیروهیتو هستم
ژاپن تسلیم شد، با دو میلیون کشته و یک کشور مخروبه! محاکمه‌ی امپراتور و پایان یا ابقای امپراتوری را بر عهده‌ی ژنرال مک آرتور گذاشته بودند. آرتور درخواست کرد که با امپراتور دیدار کند.
دنباله‌ی نوشته