میگویند دو برادر بودند که همیشه و همهی اوقات حتی در سفر هم با هم بودند. چون در قدیم دزد سر گردنه زیاد بود، در سفرها عدهای جلو میرفتند و جاده و گردونه را میپاییدند و راه را برای کاروان باز میکردند.
آوردهاند که در زمان قدیم در شهر بلخ شبی دزدی از دیوار خانهای بالا رفت. اتفاقا در حین بالا رفتن از دیوار، پایش لغزیده به زمین افتاد و پایش شکست. بر اثر انعکاس صدا همسایهها از خانه بیرون دویده...
روزی زنی به محضر قاضی بلخ آمد و از شوهرش به تفصیل شکایت کرد که بخیل و ممسک است، خرج خانه نمیدهد، بداخلاق است و با او سر یاری و سازش ندارد. قاضی سخنان شاکیه را به دقت گوش میکرد.
مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و بهسوی گورستان میبرند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد میزند و خدا و پیغمبر را به شهادت میگیرد که والله، بالله من زندهام.
موزهی دارالجامعی در گذشته کاخ دارالجامعی نام داشت و از آن خانوادهی «جامعی» بود. موزهی دارالجامعی دربرگیرندهی بخشهای گوناگونی همچون حیاط و چندین اتاق با نقاشیها، گچبریها، کاشیکاریها و...
مدرسهی ابوعنان در شهر مکناس جای گرفته و ۳۱۵ متر مربع گستردگی دارد. این مدرسه در ۲ طبقه ساخته شده و دارای ۳۹ اتاق دانشجویی است. از ۳۹ اتاق، ۱۳ اتاق در طبقهی همکف و ۲۶ اتاق در طبقهی دوم است.
آرامگاه مولای اسماعیل در درون کاخ مولای اسماعیل و در شهر مکناس جای گرفته است. در این آرامگاه افزون بر مولای اسماعیل، مولای احمد الذهبی و عبدالرحمن بن هشام از دیگر پادشاهان دودمان علویان مراکش...
کاخ مولای اسماعیل یا قصبهی مولای اسماعیل یا شهر شاهنشاهی در شهر مکناس جای گرفته و دیواری با درازای بیش از ۷ کیلومتر به دور آن کشیده شده است. این کاخ در ۵۵ سال پادشاهی مولای اسماعیل ساخته شده است.
شهر تاریخی مکناس یکی از چهار شهریست که پایتخت پادشاهی مراکش از آغاز تاکنون بوده است. سه شهر دیگر فاس، مراکش و رباط هستند. واژهی «مکناس» از نام تیرهای از «بربرها یا آمازیغها»...
مردی پارسا به بازار شهر رفت و گاوی خرید و بهسوی خانهاش بازگشت. گاو، درشت و چالاک بود. برای همین در میان راه، دزدی هوس کرد که آن را تصاحب کند. لذا سایه به سایهی مرد پارسا بهراه افتاد.