دلفین بینیبطری معمولی یا دلفین بینیبطری اطلس، جانوری دریازی، باهوش و گروهزیست است. آنان دستههایی با چند دلفین تا بیش از ۱۰۰ دلفین برپا میکنند. دلفینهای بینیبطری معمولی در سه گروه زندگی میکنند.
دلفین نواری جانوری دریازی، باهوش و گروهزیست است. آنان دستههایی با ۱۰۰ تا ۵۰۰ (گاه ۱۰۰۰) دلفین برپا میکنند. این جانوران بدنی دوکیمانند، پیشانی برآمده و چشمانی کوچک دارند.
دلفین فرفره یا دلفین چرخان، جانوری دریازی، باهوش و گروهزیست است. از آنجا که این دلفین در پرشهایش که در آن گِرد یک محور بهگونهی عمودی میچرخد، دلفین فرفره یا دلفین چرخان نامیده میشود.
دلفین خالدار اطلس جانوری دریازی، باهوش و گروهزیست است. آنان دستههایی با ۵ تا ۱۵ دلفین در کرانهها و دستههایی با نزدیک به ۵۰ دلفین در آبهای ژرفتر برپا میکنند.
در گذشتههای دور دختر جوانی عاشق و دلباختهی مرد جوانی میشود. دختر هر روز ظرف (تغار) ماستی را روی سرش گذاشته و برای فروش به بازار میبُرد و از دور نیز معشوق خویش را میدید.
پیرمرد تنهایی در کنار رودخانه زندگی میکرد که تمام کارهای خانه، از شستن ظرف و لباس تا پختن غذا بر عهدهی خودش بود. یک روز که پیرمرد لباسهای شسته شدهاش را روی طناب پهن کرد...
یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و ثنایی بر او بگفت. فرمود تا جامه از او برکنند و از ده بهدر کنند. مسکین برهنه به سرما همیرفت. سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند.
دو نفر رفیق بودند یکی از یکی تنبلتر. در مسیری داشتند میرفتند. به یک درخت هلو رسیدند. خرهایشان را به درخت بستند. یکی به آن یکی گفت: برو بالا دو تا هلو بچین بیار پایین. آن یکی گفت: حسش نیست.
تاجر جوانی از گرفتن عیال ابا و امتناع مینمود و چون سبب از وی جویا شدند، گفت: زنها سر نگهدار نیستند و اگر انسان چیزی در دل داشته باشد و به ایشان بگوید، فورا رفته و به سایرین بروز میدهند.
روزی روزگاری عربی بیابانگرد، خسته و مانده، تشنه و گرسنه به شهر بغداد رسید. او قدمزنان میرفت تا به یک دُکان نانوایی رسید. او با دیدن نانهای تازه آب از دهانش سرازیر شد و از جایی که خیلی گرسنه بود...